یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

حکمت مخفی بودن مدت عمر و زمان مرگ از انسان

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ق.ظ

مرگ به معنی ستاندن روح از کالبد مادی و مفارقت او از تمامی متاع های دنیوی است.

چه بسیارند انسان‌هایی که دل در این زندگی زودگذر دار غرور بسته‌اند و خود را مالک ابدی اموال دنیا می‌دانند. و از طرف دیگر افرادی نیز هستند که همیشه خود را آماده مرگ کرده‌اند و چنان بر اعمال و کردارشان مواظبت می‌کنند که گویا قرار است لحظاتی دیگر بمیرند.

بااین‌وجود خداوند بر اساس حکمت خویش انسان را از علم به مدت عمر و زمان وفاتش بی‌خبر گذاشته است.
 

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است که در بیان حکمت بی‌خبری انسان از زمان وفاتش به مفصل فرمودند:


تَأَمَّلِ الْآنَ یَا مفصل مَا سُتِرَ عَنِ الْإِنْسَانِ عِلْمُهُ مِنْ مُدَّةِ حَیَاتِهِ.
اى مفصل در مصلحت مخفی بودن مدت عمر انسان از او، تأمل‌کن.


فَإِنَّهُ لَوْ عَرَفَ مِقْدَارَ عُمُرِهِ وَ کَانَ قَصِیرَ الْعُمُرِ لَمْ یَتَهَنَّأْ بِالْعَیْشِ مَعَ تَرَقُّبِ الْمَوْتِ وَ تَوَقُّعِهِ لِوَقْتٍ قَدْ عَرَفَهُ بَلْ کَانَ یَکُونُ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَدْ فَنِیَ مَالُهُ أَوْ قَارَبَ الْفَنَاءَ فَقَدِ اسْتَشْعَرَ الْفَقْرَ وَ الْوَجَلَ مِنْ فَنَاءِ مَالِهِ وَ خَوْفِ الْفَقْرِ عَلَى أَنَّ الَّذِی یَدْخُلُ عَلَى الْإِنْسَانِ مِنْ فَنَاءِ الْعُمُرِ أَعْظَمُ مِمَّا یَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْ فَنَاءِ الْمَالِ لِأَنَّ مَنْ یَقِلُّ مَالُهُ یَأْمُلُ أَنْ یَسْتَخْلِفَ مِنْهُ فَیَسْکُنُ إِلَى ذَلِکَ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِفَنَاءِ الْعُمُرِ اسْتَحْکَمَ عَلَیْهِ الْیَأْسُ.
زیرا که اگر مدت عمر خود را بداند، اگر عمرش کوتاه باشد، زندگى بر او ناگوار خواهد شد. زیرا عمر خود را کوتاه و وقت مرگش را نزدیک مى‏داند.  بلکه به‌منزله کسى که مالش از بین رفته یا در شرف از بین رفتن است خواهد بود. پس پیوسته در غم تنگدستى و در ترس از فناى مال است. (بلکه اندوهش از این هم زیادتر خواهد بود. زیرا) بیم تمام شدن عمر زندگی انسان، بیشتر از بیم فقیر شدن و کم شدن سرمایۀ مادی او است. زیراکسی که از مالش کم مى‏ شود، امید حصول عوض آن را دارد؛ درحالی‌که کسى که به پایان عمر خویش یقین پیدا کرد، ناامیدى بر او مستحکم مى ‏گردد.


وَ إِنْ کَانَ طَوِیلَ الْعُمُرِ ثُمَّ عَرَفَ ذَلِکَ وَثِقَ بِالْبَقَاءِ وَ انْهَمَکَ فِی اللَّذَّاتِ وَ الْمَعَاصِی وَ عَمِلَ عَلَى أَنَّهُ یَبْلُغُ مِنْ ذَلِکَ شَهْوَتَهُ ثُمَّ یَتُوبُ فِی آخِرِ عُمُرِهِ وَ هَذَا مَذْهَبٌ لَا یَرْضَاهُ اللَّهُ مِنْ عِبَادِهِ وَ لَا یَقْبَلُه 1
و اگر قرار باشد عمر طولانی داشته باشد، و خود انسان به درازی عمرش علم پیداکرده و بداند فعلاً قرار است زنده بماند، در لذّات دنیا و ارتکاب معاصى فرو مى ‏رود، به امید آن‌که هم لذات خود را درمی‌یابد و هم در آخر عمر توبه می‌کند. درحالی‌که خدا این عقیده و طریقه را از بندگان خود نمى ‏پسندد و قبول نمى ‏کند.
 


بنابراین خداوند برای اینکه انسان در استحکام مشروع و معقول امور دنیوی خویش دلسرد نشود و از طرف دیگر به امید توبه در هنگام وفات غرق در نافرمانی خداوند نشود، مدت عمر و زمان مرگ را از انسان مخفی نگه داشت.



پاورقی
[1] توحید المفضل ؛ ص82

  • ۹۴/۱۱/۱۶