یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

تفاوت معجزه با کرامت، سحر و اعمال مرتاضان

چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ب.ظ

مقاله پیش رو رونویسی شده است از کتاب «پژوهشى در اعجاز علمى قرآن‏»، نوشته دکتر محمد على رضایى‏.


معجزه:

معجزه (آیه، بیّنه، برهان) عبارت است از چیزى (کار- سخن- شى‏ء) که این ویژگى ‏ها و عناصر را داشته باشد:

الف: خارق عادت باشد. یعنى قوانین عادى طبیعت را نقض کند.

البته معجزه به معنى انجام محال عقلى نیست بلکه ارتکاب محال عادى است و نیز معجزه به معنى شکستن قانون علیت نیست چرا که تحت قانون علیت عام است و فقط علت آن امرى غیر مادى است.

ب: از مدعى منصب الهى و پس از ادعاى آن واقع شود.

پس اگر چیز خارق عادت قبل از ادعاى نبوت واقع شده باشد نمى‏تواند دلیل ادعاى نبوت باشد. و نیز اگر کار خارق عادت بدون ادعاى منصبى از مناصب الهى واقع شود کرامت خوانده مى‏شود و معجزه اصطلاحى نیست.

پ: همراه با تحدّى و مبارزه طلبى باشد؛ یعنى دیگران را دعوت کند که مثل آن را بیاورند.

ت: مغلوب واقع نشود و دیگران نیز از آوردن مثل آن عاجز باشند.

یعنى مثل سحر و اعمال مرتاضان و ... نباشد که تحت تأثیر اراده قوى‏تر نقض مى‏شود و یا از بین مى‏رود.

ث: براى اثبات امورى باشد که غیر ممکن نباشد.

پس معجزه نمى‏تواند براى اثبات محال عقلى (مثل ادعاى خدائى) یا محال نقلى (مثل ادعاى نبوت بعد پیامبر اسلام (ص)) باشد.

ج: از امور شر نباشد که موجب ضرر به دیگران شود چون با هدف معجزه (هدایت) سازگار نیست.

چ: معجزه گواه صدق مدعى باشد.

یعنى آنچه که ادعا شده همان واقع شود. براى مثال اگر ادعا کرده، کور را شفا مى‏دهد.

به جاى آن کر شفا پیدا نکند و نیز آن معجزه، آورنده خود را تکذیب نکند. مثلا به سخن آید و بگوید این مدعى دروغگو است.


به عبارت دیگر در معجزه سه حیثیت و جهت وجود دارد:

اول: جهت معجزه‏ گر است (که باید مدعى منصب الهى و تحدّى کننده و ... باشد و هدف او هم اثبات امر محالى نباشد).

دوم: جهت خود معجزه است. (که باید خارق عادت بوده و گواه صدق ادعا باشد و از امور شرّ هم نباشد.)

سوم: جهت مردمى که براى آنها معجزه صورت مى‏گیرد (که باید از آوردن مثل آن معجزه ناتوان باشند.)

 


تفاوت‏ هاى معجزه با خوارق عادات دیگر:

معجزه یک عمل خارق عادت است و مثل بقیه اعمال خارق عادت علتى برتر از علل طبیعى دارد که علامه طباطبائى از آن تعبیر به اراده مى‏کرد. حال بر ماست که تفاوت معجزه را با خوارق عادات دیگر مثل سحر، کرامت و ... بیان کنیم:

 

الف: تفاوت معجزه با سحر و اعمال مرتاضان‏:

قرآن کریم به سحر و جادو اشاره کرده است (بقره/ 102 و طه/ 66) این عمل خارق‏العاده در شریعت اسلام حرام شمرده شده است‏.1 و در قوانین اسلامى، ساحر محکوم به اعدام مى‏شود. تفاوت‏هاى اساسى سحر با معجزه عبارتند از:

1. معجزه قابل تعلیم و تعلّم نیست بلکه عنایتى الهى و به اذن خداست. امّا سحر قابل تعلیم و تعلّم است. یعنى انسان مى‏تواند نزد استاد فرا گیرد و به دیگران بیاموزد. در قرآن کریم نیز اشاره‏اى به قابل تعلیم بودن سحر شده است‏ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ.2

2. معجزه سببى غیر مغلوب دارد چون متکى به قدرت نامحدود خداست یعنى امرى نامحدود و حق است که کسى بر آن مسلط نمى‏شود و باطل نمى ‏گردد.

امّا سحر و ساحر مراتبى دارند و هر جادوئى با جادوى برتر مغلوب مى‏شود و باطل مى‏گردد. یعنى امرى محدود و باطل است. چون متکى بر قدرت محدود انسان است.

علامه طباطبائى (ره) تفاوت اصلى سحر و معجزه را همین مطلب مى‏داند.3

3. معجزه همراه با تحدّى (مبارزه طلبى) است یعنى معجزه‏گر دیگران را دعوت مى‏کند که مثل آن معجزه را بیاورند. و همینکه نتوانند مثل آن معجزه را بیاورند و عاجز شوند دلیل حقانیت آن معجزه و معجزه‏گر است.

قرآن کریم نیز به عنوان یک معجزه این مبارزه‏ طلبى را در موارد متعددى اعلام مى ‏کند.4

4. معجزه مى‏تواند ماهیت چیزى را عوض کند امّا سحر ماهیت چیزى را عوض نمى‏کند (قلب ماهیت نمى‏کند) یعنى جادوگر، شعبده‏باز و ... با مهارت در قوه بینائى یا خیال افراد تصرف مى‏کنند و چیزى را بر خلاف واقعیت آن نمایش مى‏دهند. براى مثال کاغذى را تبدیل به اسکناس درشت مى‏کنند. و پس از ساعاتى همان کاغذ اصلى در دست شماست. قرآن کریم نیز به خیالى بودن سحر اشاره کرده است.5 امّا در معجزه اینگونه نیست مثلا اگر انسانى مسخ شد واقعا تغییر ماهیت مى‏دهد و کاذب نیست.

5. سحر ممکن است به دیگران ضرر بزند و اختلاف بین زن و شوهر بیندازد همانطور که قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره‏اى دارد.6 و لذا علامه طباطبائى (ره) در مورد سحر و کهانت و ... تعبیر «شرور» را بکار مى‏برد.7 امّا معجزه خیر است و براى هدایت بشر است و اگر ضرر براى دیگران داشته باشد، نقض غرض مى‏شود و خلاف حکمت الهى است و لذا معجزه موجب ضرر به دیگران نیست.

6. معجزه قابل تکرار نیست چون اختیار آوردن آن به دست انسان نیست بلکه به اذن خدا است. امّا سحر قابل تکرار است چون این ساحر است که تصمیم مى‏گیرد آن عمل انجام شود یا نشود.

7. تفاوت در هدف: معجزه هدفى عالى و تربیتى دارد یعنى هدف آن اصلاح جامعه و عقاید مردم است. امّا سحر و ساحران معمولا اهداف بى‏ارزش و دنیائى دارند. و گاهى بى‏هدف هستند.8

8. تفاوت در پدیده آورنده: حالات و صفات پدید آورندگان معجزه و سحر متفاوت است.

معجزه ‏گران، انبیاء الهى هستند که داراى صفات عالى انسانى مثل پاکدامنى، حق‏ طلبى و پارسائى هستند و براى پول و ثروت و مقام و منافع شخصى کار نمى‏کنند. بلکه هدف آنها هدایت مردم و اصلاح جامعه است.

امّا ساحران افرادى منحرف، اغفال‏گر و سودجو هستند، که هرگز روى رستگارى نمى‏بینند وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُون9 و 10 تذکر: همین تفاوت‏ها غالبا در مورد تفاوت معجزه با اعمال مرتاضان نیز صادق است. مرتاضان با نوعى ورزش جسمى- روحى توانایى انجام کارهاى خارق عادت را پیدا مى‏کنند که در آن موارد نیز اراده شخص مرتاض همراه با اسباب غیر عادى در کار است.11


ب: تفاوت معجزه و کرامت:

معجزه و کرامت هر دو عمل خارق العاده‏اى است که متکى بر نیروى ماوراء طبیعى است.

اما چند تفاوت دارند:

1. معجزه همراه با تحدّى (مبارزه‏طلبى) است امّا کرامت اینگونه نیست. از این رو کراماتى که از اولیاء الهى صادر مى‏شود، مثل شفا دادن بیماران توسط امام رضا (ع) همراه با تحدّى نیست.

2. معجزه همراه با ادعاى نبوت یا منصبى الهى است امّا کرامات اینگونه نیست و صاحب کرامت ممکن است هیچ‏گونه ادعائى نداشته باشد.

3. کرامات از اولیاء الهى صادر مى‏شود چه پیامبر یا امام باشند یا نباشند. امّا معجزه از کسى صادر مى‏شود که منصبى الهى (نبوت یا امامت) داشته باشد.

تذکر: البته معجزه و کرامت هر دو از امور خارق العاده الهى شمرده مى‏شود که قابل تعلیم و تعلّم نیست و تحت تأثیر نیروى قوى‏ترى واقع نمى‏شود و مخصوص بندگان خاص خداست.12 پس انسان‏هایى که پیامبر یا امام نیستند هم مى‏توانند اعمال خارق عادت داشته باشند که به آنها کرامت مى‏گوییم.

قرآن کریم به دو نمونه از این کرامات اشاره کرده که مورد استدلال متکلمان و مفسران‏ نیز واقع شده است. یکى از کرامات حضرت مریم (س) (مریم/ 16 به بعد) و دوم داستان آصف و آوردن تخت بلقیس براى سلیم



پاورقی:

1. ر. ک: امام خمینى (ره)، تحریر الوسیله، ج 2، ص 477، مسأله ثالث و تفسیر نمونه، ج 1، ص 379

2. بقره/ 102

3. المیزان، ج 1، ص 82 و نیز ر. ک: استاد مصباح، آموزش عقاید، ص 265 (دو جلدى)

4. إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ... (بقره/ 22)

5. فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‏ (طه/ 66)

6. فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ‏ (بقره/ 102)

7. المیزان، ج 1، ص 82

8. براى اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیر نمونه، ج 8، ص 358- 359

9. یونس/ 77

10. براى اطلاع بیشتر ر. ک: تفسیر نمونه، ج 8، ص 358- 359

11. ر. ک: علامه طباطبائى؛ اعجاز قرآن، ص 122

12. براى اطلاعات بیشتر ر. ک: استاد مصباح یزدى، آموزش عقاید، ص 265 و نیز تفسیر نمونه، ج 13، ص 45 و کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلى و خواجه طوسى»، ص 351

  • ۹۵/۰۹/۲۴