یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

مناظره‌ای شندنی بین مرحوم شیخ مفید و عالم سنی

چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۲۱ ب.ظ

یکی از شخصیت‌هایی که نقشی اساسی در نشر علوم اهل‌بیت علیهم‌السلام و تبیین مبانی اعتقادی تشیع ایفاء نمود، جناب حمد بن محمد بن النعمان ملقب به شیخ مفید رحمه‌الله متوفی 413 هجری قمری بود.‏

این بزرگوار علاوه بر مؤلفات و مصنفاتی که داشتند، مناظراتی نیز با علمای سایر مذهب داشتند که در کتب مختلف به دست ما رسیده است.

یکی از این مناظرات، مناظره‌ای بود که بین ایشان و علی بن عیسی رُمّانی صورت گرفت.

عالم بزرگوار مرحوم ورام بن ابى فراس (متوفاى 605 هجرى) جریان این مناظره را چنین نقل می‌کند:


 مفید اصالةً اهل «عکبرا» بود. در ایّامکودکی همراه پدرش به بغداد رفت و نزد ابوعبدالله معروف به «جُعَل» به تحصیلپرداخت.

سپس به مجلس «ابو یاسر» که در دروازه خراسان تدریس میکرد حضور یافت. ابویاسر او را برای تحصیل علم کلام به‏ «علی بن عیسی رُمّانی» ارجاع داد و گفت: چرا بهنزد او نمیروی تا از او کلام بیاموزی؟
مفید گفت: او را نمیشناسم و کسی ندارم مرا به او معرفی کند.
ابویاسر نیز یکی از شاگردان خود را همراه او کرد و نزد رُمّانی فرستاد.

چونمجلس رُمّانی از فضلا و دانشمندان پر بود، مفید در انتظار نشست و به‌تدریج که مجلس خلوت شد، نزدیک‌تر رفت.

در آن اثناء مردی از اهل بصره آمد و بعد از گفتگویی طولانی از رُمّانی پرسید:

«مَا تَقُولُ فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ وَ الْغَارِ»: چه می‌فرمایید درباره حدیث «غدیر» (که به عقیده شیعه، پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلّم، امیر مؤمنان علیه‌السلام را جانشین بلافصل خود گردانید) و داستان «غار» (که به اعتقاد اهل سنّت، دلیل بر فضیلت ابوبکر است)؟

علی بن عیسی رُمّانی جواب داد:

«أَمَّا خَبَرُ الْغَارِ فَدِرَایَةٌ وَ أَمَّا خَبَرُ الْغَدِیرِ فَرِوَایَةٌ وَ الرِّوَایَةُ لَا تُوجِبُ مَا تُوجِبُ الدِّرَایَةُ»: داستان غار، درایت (امری مسلّم و معقول) است؛ و حدیث غدیر، روایت و منقول است؛ و آنچه از درایت و امر مسلّم استفادهمیشود، از روایت مستفاد نمیگردد.

مرد بصری سکوت کرد و از مجلس بیرون رفت.

در این هنگام، مفید خود را به رُمّانی نزدیک گردانید و گفت: سؤال دارم!
رمّانی گفت: بپرس.
شیخ مفید گفت:

«مَا تَقُولُ فِیمَنْ قَاتَلَ الْإِمَامَ الْعَادِلَ»: چه می‌فرمایید درباره کسی که بر امام عادل خروج کند و با وی جنگ نماید؟
رمّانی جواب داد: «او کافر است». بعد استدراک کرد و گفت: «نه! فاسق است».
شیخ مفید پرسید:

«مَا تَقُولُ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه‌السلام»: راجع به امامت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام چه می‌گویید؟
رمّانی جواب داد: او امام است.
مفید پرسید:

«فَمَا تَقُولُ فِی یَوْمِ الْجَمَلِ وَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ»: درباره جنگ جمل و طلحه و زبیر (دو آتشافروز جنگ جمل که بر ضد امیرالمؤمنین علیه‌السلام خروج کردند) چه می‌فرمایید؟
رُمّانی گفت: آن‌ها از این عمل، توبه کردند.
شیخ مفید فرمود:

«أَمَّا خَبَرُ الْجَمَلِ فَدِرَایَةٌ وَ أَمَّا خَبَرُ التَّوْبَةِ فَرِوَایَةٌ»: داستان جنگ جمل، درایت و امر مسلّمیاست؛ و توبه کردن طلحه و زبیر، روایت است!

رمّانی که متوجّه موضوع شد گفت: مگر موقعی که آن مرد بصری از منسؤال کرد، تو حاضر بودی؟
شیخ مفید گفت: آری.
رمّانی گفت: «رِوَایَةٌ بِرِوَایَةٍ وَ دِرَایَةٌ بِدِرَایَةٍ» (کنایه از اینکه اشکال تو وارد است)

آنگاهپرسید: تو کیستی و نزد کدام‌یک از علمای این شهر، درس میخوانی؟
مفید گفت: نزد شیخ ابوعبدالله جُعلی.
رمّانی گفت: بنشین تا من مراجعت کنم. سپس برخاست و به درون خانهرفت و پس از لحظهای برگشت و نامهای سربسته به وی داد و گفت: این را به استاد خود بده.
مفید نامه را آورد به استادش تسلیم کرد.

استاد نامه را گشود و شروع بهقرائت آن کرد و طی مطالعه آن به خنده افتاد. پس از قرائت نامه گفت: «چه چیزی میان تو و رُمّانی در مجلس وی روی‌داده که سفارش تو را به من نموده و تو را ملقّب به "مفید" کرده است».1



پی‌نوشت:

1. مجموعة ورام؛ ج‏2؛ ص 302