پشتوانۀ فکرى دستگاه یزید
دستگاه بنیامیه در کنار ظلم و فسادی که روا میداشت، یکی از کارهایی که انجام داد این بود که در میان مردم یک پشتوانه فکرى و فلسفى و عقیدتى ایجاد کرد تا کارهای خود را با آن توجیه کند.
نمونۀ این عقاید پلید را میتوان در کربلا مشاهده کرد.
اکثر کسانی که به جنگ امام حسین علیهالسلام رفته بودند، چنان تحت تأثیر این عقاید قرار گرفته بودند که با قصد قربت و جلب رضایت خداوند به جنگ فرزند رسول خدا صلیالله علیه وآله رفتند. از حضرت سیدالعابدین امام سجاد علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
«... لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ ع ازْدَلَفَ عَلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ یُذَکِّرُهُمْ فَلَا یَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْیاً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً»1
روزى چون روز حسین (علیهالسلام) نباشد؛ روزی که سى هزار مرد دور او را گرفتند درحالیکه گمان میکردند از این امتاند و هرکدام آز آنها با کشتن آن حضرت به خدا تقرب میجستند؛ و حالآنکه آن حضرت خدا را به آنها یادآور میشد ولی پند نمیگرفتند؛ تا اینکه او را به ستم و ظلم و عدوان کشتند!
نمونۀ دیگر از این القائات باطل را میتوان در بیانات ابن زیاد و یزید (لعنةالله علیهما) مشاهده کرد.
ابن زیاد (لعنه الله) بعد از شهادت حضرت اباعبدالله علیهالسلام وقتیکه مردم را در مسجد بزرگ کوفه جمع کرد تا قضیه را به اطلاع آنها برساند چنین گفت:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَظْهَرَ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ وَ نَصَرَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَزِیدَ وَ حِزْبَهُ وَ قَتَلَ الْکَذَّابَ بْنَ الْکَذَّابِ وَ شِیعَتَه»: شکر خداوندی را که حق و اهل حق را پیروز کرد و امیرالمؤمنین یزید و لشکرش را نصرت داد و دروغگو پسر دروغگو و شیعیانش را کشت! (نعوذبالله)2
همچنین هنگامیکه حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام با اهلبیت اسیر امام حسین علیهالسلام نزد یزید بن معاویة (علیه اللعنة والهاویة) وارد شدند، یزید به امام سجاد علیهالسلام گفت:
«یَا عَلِیُّ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَتَلَ أَبَاکَ»: ای علی؛ سپاس مخصوص آن خدائى است که پدرت را کُشت! حضرت سجاد فرمود: «قَتَلَ أَبِیَ النَّاسُ»: مردم پدر مرا کشتند. یزید گفت: حمد مخصوص آن خدائى که پدرت را کشت و مرا از دست او نجات داد. امام سجاد فرمود: « عَلَى مَنْ قَتَلَ أَبِی لَعْنَةُ اللَّهِ »: لعنت خدا بر آن کسى باد که پدرم را کشت.3
همانطور که میبینید، هم یزید و هم ابن زیاد (لعنةالله علیهما) کشته شدن امام حسین علیهالسلام را به خداوند نسبت دادند تا کار خود ر موجه جلوه داده و خود را از تبعات این جنایت بزرگ در امان بدارند. درواقع این دو پلید میخواستند بگویند امر، امر خدا بود و ما فقط مجبور به انجام این امر بودیم. چیزی که مرحوم شهید مطهری از آن با عنوان «جبرگرایى، پشتوانۀ فکرى دستگاه یزید» یاد میکند و میگوید:
«دستگاههای جبّار مىخواهند خودشان را توجیه کنند، جبرگرا مىشوند یعنى همهچیز را مستند به خدا مىکنند: کار خدا بود که اینجور شد، اگر مصلحت نبود که اینجور نمىشد، خدا خودش نمىگذاشت که اینجور بشود».4
پی نوشت:
1. الأمالی مرحوم شیخ صدوق؛ ص 462
2. کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)؛ ج2؛ ص 67
3. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)؛ ج2؛ ص 310
4. مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص: 423