عقائد حضرت عبدالعظیم حسنى که بر امام هادی علیهالسلام عرضه کرد
یکی از سنتهای خوبی که در میان متدینین برقرار بوده، عرضۀ دین و اعتقاداتشان بر ائمه معصومین علیهمالسلام و اولیاء است.
این کار پسندیده، حتی از سوی بزرگان و خواص مؤمنین نیز صورت میگرفت.
همچنان که از حضرت عبدالعظیم بن عبدالله حسنى روایت شده که گفت:
خدمت سید و آقاى خود حضرت امام هادی علیهالسلام رسیدم. وقتی آن حضرت مرا دید به من فرمود:
«مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً»
مرحبا به تو و خوش آمدى اى أبوالقاسم. حقیقتاً که تو دوست مائى.
عبدالعظیم میگوید به آن حضرت عرض کردم: یا ابن رسولالله بهدرستی که من اراده دارم که دین خود را بر تو عرضه دارم. پس اگر پسندیده باشد بر آن ثابت بمانم تا آن هنگام که خداى عز و جل را ملاقات کنم.
حضرت فرمود:
«هَاتِ یَا أَبَا الْقَاسِمِ»
اى ابوالقاسم اعتقادات خود را بیان کن.
عرض کردم:
«إِنَّ الله تبارکوتعالی وَاحِدٌ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ خَارِجٌ عَنِ الْحَدَّیْنِ حَدِّ الْإِبْطَالِ وَ حَدِّ التَّشْبِیهِ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بِجِسْمٍ وَ لَا صُورَةٍ وَ لَا عَرَضٍ وَ لَا جَوْهَرٍ بَلْ هُوَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّوَرِ وَ خَالِقُ الْأَعْرَاضِ وَ الْجَوَاهِرِ وَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَ مَالِکُهُ وَ جَاعِلُهُ وَ مُحْدِثُهُ»
من اعتقاد دارم که خداى تبارکوتعالی یکی است که چیزى مثل و مانند او نیست؛ نه میتوان او را باطل دانست و نه میتوان برای او تشبیه قائل شد؛ نه جسم است و نه صورت و نه عرض و نه جوهر؛ بلکه او است که جسمها را جسم ساخته و صورتها را تصویر نموده و آفریننده عرضها و جوهرها است؛ و او پروردگار هر چیزى و مالک و خالق و مخترع و پدیدآورنده هر چیز است.
«وَ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ فَلَا نَبِیَّ بَعْدَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»
و میگویم که محمد (صلیالله علیه وآله) بنده و رسول او است و خاتم پیغمبران است که بعد از او تا روز قیامت هیچ پیغمبرى نیست.
«وَ أَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ وَ الْخَلِیفَةَ وَ وَلِیَّ الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ أَنْتَ یَا مَوْلَایَ»
و قائلم که امام و خلیفه و ولى امر بعد از رسول خدا (صلیالله علیه وآله) امیرالمؤمنین على بن ابیطالب (علیهالسلام) است؛ بعدازآن امام حسن (علیهالسلام)؛ بعدازآن امام حسین (علیهالسلام)؛ بعدازآن امام على بن الحسین (علیهالسلام)؛ بعدازآن امام محمد بن على (علیهالسلام)؛ بعدازآن امام جعفر بن محمد (علیهالسلام)؛ بعدازآن امام موسى بن جعفر (علیهالسلام)؛ بعدازآن امام على بن موسى (علیهالسلام)؛ بعدازآن امام محمد بن على (علیهالسلام)؛ و بعدازآن تو اى آقاى من.
در این هنگام حضرت امام هادی (علیهالسلام) فرمودند:
«وَ مِنْ بَعْدِی الْحَسَنُ ابْنِی»
بعد از من، پسرم حسن (علیهالسلام).
سپس فرمودند:
«فَکَیْفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ»
مردم با جانشین حسن (علیهالسلام) چگونه خواهند بود؟
عبدالعظیم میگوید: عرض کردم اى آقاى آن زمان چگونه خواهد بود و چرا این سؤال را فرمودى؟!
حضرت فرمود:
«لِأَنَّهُ لَا یُرَى شَخْصُهُ وَ لَا یَحِلُّ ذِکْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى یَخْرُجَ فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»
زیرا شخص او (امام عصر علیهالسلام) دیده نمیشود و ذکر کردن نامش حلال نباشد تا وقتیکه بیرون آید و زمین را از عدل و داد پر کند چنانکه از جور و ستم پرشده باشد.
عبدالعظیم میگوید:
«إِنَّ وَلِیَّهُمْ وَلِیُّ الله وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُّ الله وَ طَاعَتَهُمْ طَاعَةُ الله وَ مَعْصِیَتَهُمْ مَعْصِیَةُ الله»
عرض کردم که اقرار نمودم و میگویم که دوست ایشان دوست خدا است و دشمن ایشان دشمن خدا و فرمانبرداری ایشان فرمانبرداری خدا و نافرمانى ایشان نافرمانى خدا است.
«وَ أَقُولُ إِنَّ الْمِعْرَاجَ حَقٌّ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَ إِنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ إِنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ الله یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ»
و میگویم که معراج رسول خدا صلیالله علیه وآله حق است؛ سؤال در قبر حق است؛ و بهشت حق است و دوزخ حق است و صراط حق است و ترازوى اعمال حق است؛ و قیامت آمدنى است و در آن هیچ شکى نیست؛ و خدا انسانها را که در قبرهایند بر خواهد انگیخت.
«وَ أَقُولُ إِنَّ الْفَرَائِضَ الْوَاجِبَةَ بَعْدَ الْوَلَایَةِ الصَّلَاةُ وَ الزَّکَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ»
و میگویم که فریضه هاى واجب بعد از ولایت، نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و امربهمعروف و نهى از منکر هستند.
پس حضرت امام هادی علیهالسلام فرمود:
«یَا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ الله دِینُ الله الَّذِی ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَیْهِ ثَبَّتَکَ الله بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ»1
اى ابوالقاسم به خدا سوگند که این اعتقادات، دین خدا است که آن را از براى بندگانش پسندیده؛ پس بر آن ثابت باش، خدا تو را بر قول ثابت در زندگى دنیا و در آخرت ثابت بدارد.
عرضه دین و اعتقادات به محضر اولیاء دین باعث میشد انسان باورهای خود را مطابق قرآن و فرمایشات معصومین علیهمالسلام اصلاح نماید؛ و یا اینکه اگر این اعتقادات بر سبیل صلاح بودند، باعث میشد نسبت به این باورها ثابتقدم مانده و اطمینان خاطر پیدا کند.
چه خوب است ما پیروان مکتب اسلام و تشیع نیز با عرضه اعتقادات و اعمالمان بر کتاب و سنت و نیز عرضه آنها بر علماء راستین، درصدد اصلاح و اثبات آنها برآییم.
پی نوشت:
1. التوحید؛ مرحوم شیخ صدوق (ره)؛ ص 81