ادب حضرت ابراهیم علیهالسلام هنگام توصیف پروردگار
قرآن کریم کلام حضرت ابراهیم علیهالسلام را چنین حکایت میکند که در مقام احتجاج علیه بتپرستان، پروردگار خود را چنین میستاید:
«وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِین»[1]
(پروردگار من) هنگامیکه بیمار شوم مرا شفا مى دهد.
بعضی از مفسرین گفته اند:
دلیل اینکه حضرت ابراهیم علیهالسلام مرض را بااینکه آن هم کار خداوند است به خودش نسبت داد تا رعایت ادب را کرده باشد.[2]
با این توضیح که با گفتن «هنگامیکه بیمار شوم...» خواست بگوید که تمامی امراض و ضررهایی که به من میرسد از ناحیۀ خود من است و خداوند غیر از خیر و عافیت چیزی به انسان نمیرساند. البته این تعبیر نهایت ادب را نشان میدهد؛ والا نسبت دادن همهچیز ازجمله مریض کردن انسان به خداوند منافاتی با مقام بندگی ندارد. چراکه در امراض هم خیر و مصلحتی نهفته است که درنهایت عاید انسان میشود.
ابو الفتوح رازى خزاعى، مفسر نامدار شیعه حکایت جالبی را در ذیل این آیۀ شریفه آورده است:
یکى ازجمله بزرگان گفت: به بیمارستانى فروشدم، مردى طبیب را نشسته دیدم و جماعتى بیماران را بر وى گرد آمده و هر کس علت خود شرح مىدادند و او هر کس را دوایى مىفرمود در خور هر یک. برنایى بنزدیک او فراز شد، روى زرد شده و اثر عبادت و سیماى صلاح بر وى پیدا.
او را گفت: یا استاد! تو مردى طبیب و زیرکى و هریکی از بیماران دوایى فرمودى، مرا بیماریى است دواى آن دانى؟
گفت: چیست؟
گفت: بیمارى گناه را دوا چه باشد؟
گفت: بشو و هلیله صبر بگیر با بلیله تواضع؛ و در هاون ندم و پشیمانى افگن و به دست قهر، هواى نفس خود بکوب؛ و ازآنجا در پاتیلچه صحّت عزم افگن؛ و آب حیا و شرم بر او زن؛ به آتش محبّت بجوشان؛ و با سطام عصمت بگردان تا حباب حکمت بر آرد. آنگه به راووق صفا بپالاى و به مروحه استرواح باد کن آن را؛ و در وقت سحر از وى شربتى نوش کن و دگر گرد گناه مگرد تا راحت یابى.[3]
[1] سوره شعراء، آیه 80
[2] التحریر و التنویر ، ج19، ص 153/ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج6، ص 132
[3] روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازى، ج 14، ص 331