یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

چرا دیه زن، نصف دیه مرد است؟!

يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۲۸ ب.ظ

یکی از شبهاتی که به احکام دین مبین اسلام وارد شده است عبارت است از اینکه:

چرا دیه زن، نصف دیه مرد است؟!

آیا این حکم برخلاف عدالت و نشانه تبعیض قائل شدن بین مرد و زن نیست؟

 

در جواب این شبهه میگوییم:

1. از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسان هستند و از یک نفس خلق شده اند:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها...»[1]

اى مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدى» آفرید و جفتش را [نیز ] از او آفرید پروا کنید.

 

2. در اسلام هیچ کمالى از کمالات معنوى، مشروط به مرد بودن یا ممنوع بودن زن نیست؛ نه مذکر بودن شرط کمال و نه مؤنث بودن مانعى براى آن است. راه کمال براى هر دو گروه باز است و هر کسى به اندازه استعداد خاص خود این راه را طى مى‏کند. [2]

 

3. از نظر اسلام معیار ارزش انسان پرهیزکاری او است (انّ أکرمکم عند اللَّه أتقاکم).[3]

زن مقامی را داراست که می‏تواند مادر پیغمبری همچون حضرت اسحاق بشود و با فرشته‏ها مستقیماً سخن بگوید و این مقام، منحصر در مریم علیها السلام و یا مادرش نیست.[4]

برای ارزیابی انسان در اسلام دیه معیار نیست، تا مابه‏التفاوت زن و مرد را در دیه جستجو کنیم. دیه صرفاً یک امر اقتصادی است همچنان که در شریعت برای سگ ـ اگر جزو کلاب هراش نباشد ـ دیه تعیین شده است، برای تن انسان نیز دیه تعیین شده است. دیه معادل جسمی انسان است و در آن مهم‏ترین شخصیت‏های اسلامی با ساده‏ترین افراد یکسان هستند، دیه مرجع تقلید، دیه یک انسان متخصص، دیه یک انسان مبتکر، با دیه یک کارگر ساده، در اسلام یکی است به دلیل این که دیه عامل تعیین ارزش نیست و تنها یک ابزار است.[5]


4. بسیاری از تکالیف و مسئولیت ها نیز میان مردان و زنان مشترک است؛ مثل:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُم‏ ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ‏ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن‏»[6]

(به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند ... و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمى‏] فرو بندند و پاکدامنى ورزند)

«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی‏ فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ »[7]

(به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید)

«السَّارِقُ‏ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّه‏»[8]

(مرد و زن دزد را به [سزاى ]آنچه کرده‏اند، دستشان را به عنوان کیفرى از جانب خدا ببُرید)

 

5. در گناه و عذاب جاوید قتل عمد مؤمن، میان زن و مرد هیچ فرقی نیست؛ یعنی هر دو گناه کبیره، سبب عذاب جاوید و کفّاره‏آور است.[9]

 

6. بیشتر بودن حق و دیه مرد نسبت به زن هم فراگیر نیست؛ مثلًا دیه‏ زن در کم‏تر از ثلث با مرد برابر است. و نیز میراث پدر و مادر یا بستگان مادرى بین زن و مرد یکسان است. [10]

حتی در برخى موارد حق زن بیش‏تر از مرد مقرر شده است؛ مثلًا در کلاله امى طرف مادرى بر طرف پدرى مقدم مى‏شود و اگر زن نسبت به میت از مرد نزدیک‏تر باشد، به مرد چیزى نمى‏رسد. [11]

 

7. افزون بر آنکه ما ملاک بسیاری از احکام تعبدی را نمی‏فهمیم. [12] (لاتَدرونَ اَیُّهُم اَقرَبُ لَکُم نَفعا).[13] ولی حکمت‏هایی برای کاستن استبعاد موضوع، و آمادگی اذهان برای پذیرش احکام تعبدی، و تقبّل تعبّدی احکام بیان شده است.

 

8. از نظر اسلام از آنجا که خلقت و طبیعت زن و مرد در جهات متعددی مشابه یکدیگر نیست، همین جهت ایجاب مى‏کند که از لحاظ برخى از حقوق و تکالیف و مجازات‏ها وضع مشابهى نداشته باشند. [14]

 

9. عدالت به معناى تساوى بین افراد نیست؛ بلکه به معناى این است که به هر کس به اندازه حق او دادن است؛

براى مثال ما در خانواده براى فرزندان دو تا هفده ساله خود به اندازه مساوى غذا نمى‏دهد و براى هر یک به تناسب ظرفیت او غذا فراهم مى‏کند. خداى متعال نیز عدالت را بین زن و مرد به طور بسیار دقیق رعایت کرده است؛ در برخى موارد حق مرد را افزایش داده و در برخى موارد حق زن را بیش‏تر از مرد مقرر فرموده است. [15]

 

10. کمتر بودن دیه زن نسبت به مرد در برخى موارد بدین سبب است که مرد معمولًا نان آور است و محوریت درآمد منزل با مرد است و فرزندان اغلب از حاصل تلاش مرد ارتزاق مى‏کنند. حال اگر در واقعه‏اى مرد از بین برود دیه بیشترى بر عهده ضارب قرار مى‏گیرد؛ زیر او یک نان آور را کشته است. ولى اگر زنى کشته شود، به همان اندازه که باید است و اگر دیه او نیز به اندازه مرد مى‏بود در این صورت در حق ضارب و قاتل که به صورت غیرعمد زن را کشته، ظلم مى‏شد.

از سوى دیگر، احکام الهى با در نظر گرفتن غالب افراد در طول تاریخ و با توجه به شرائط دائمى وضع شده است؛ چرا که امکان ندارد برابر فرد فرد یک قانون خاص وضع شود. حال اگر در خانواده‏اى زن سرپرست باشد و کشته شود، حکم غالبى در مورد او اجرا مى‏شود. [16]

 

11. یکى دیگر از حکمت‏هاى تفاوت دیه «وظیفه پرداخت نفقه» است که مرد وظیفه دارد نفقه پرداخت کند؛ ولى «زن» هر قدر هم که ثروتمند باشد چنین وظیفه‏ اى ندارد. [17]

 

بنابراین تفاوت در دیه، نه به خاطر این است که زن از مرتبه انسانیت دورتر است و یا خون او کم رنگ‏تر از خون مرد است؛ بلکه پرداخت نصف دیه تنها به خاطر جبران خسارتى است که با قصاص گرفتن از مرد متوجه خانواده او مى‏شود. [18] به عبارت دیگر دیه مرد مقتول و درآمد مرد نیز از آنِ زن اوست. [19]



[1] سوره نساء، آیه 1

[2] پرسمان قرآنى زن، ص: 54

[3] حجرات، 13

[4] زن در آینه جلال و جمال صفحه 419

[5] زن در آینه جلال و جمال صفحه 418

[6] سوره نساء، آیه 30 و 31

[7] سوره نور، آیه 2

[8] سوره مائده، آیه 38

[9] تسنیم، جلد 18صفحه 566

[10] پرسمان قرآنى زن، ص: 55

[11] پرسمان قرآنى زن، ص: 55

[12] تسنیم، جلد 18صفحه 566

[13] سوره نساء، آیه 11

[14] پرسمان قرآنى زن، ص: 54 و 55

[15] پرسمان قرآنى زن، ص: 55

[16] پرسمان قرآنى زن، ص: 55

[17] پرسمان قرآنى زن، ص: 55

[18] پرسمان قرآنى زن، ص: 55

[19] تسنیم، جلد 18صفحه 566