یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

سه احتجاج حضرت ابراهیم علیه‌السلام بر علیه بت‌پرستی

سه شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۵۵ ب.ظ

آیۀ 42 سوره مریم، دربردارندۀ احتجاج حضرت ابراهیم علیه‌السلام با آذر دربارۀ الوهیت اصنام است:[1]

«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا

إِذْ قالَ لِأَبیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنی‏ عَنْکَ شَیْئاً»

(سوره مریم، آیه 41 و 42)

در این کتاب ابراهیم را یاد کن که وى بسیار راستگو و پیغمبر خدا بود؛

آن دم که به پدرش گفت: اى پدر! چرا بتى را پرستش مى‏کنى که نه مى ‏شنود و نه مى ‏بیند و نه تو را از چیزى بى ‏نیاز مى‏کند.

 

تمام مفسران و دانشمندان شیعه و بعضی از مفسران اهل سنت معتقدند آذر پدر حضرت ابراهیم علیه‌السلام نبود؛ بعضى او را پدر مادر و بسیارى او را عموى ابراهیم علیه‌السلام دانسته ‏اند و دلایلی بر این مطلب اقامه کرده‌اند.[2]

حضرت ابراهیم علیه‌السلام در ضمن استفهامی انکاری و توبیخی از آزر، عبادت اصنام را از لغو و باطل معرفی می‌کند.

 

در این آیه حضرت ابراهیم علیه‌السلام از سه جهت بر بت‌ها عیب وارد کرده است:

1.     اینکه نمی‌شنوند؛

2.     اینکه نمی‌بینند؛

3.     و اینکه انسان را از چیزی بی‌نیاز نمی‌کند.

لذا به‌خاطر متصف شدن بت‌ها به این صفات، آن‌ها را مسحق الوهیت نمی‌داند.

 

در حقیقت حضرت ابراهیم علیه السلام از چند جهت به آذر به خاطر پرستش بتها اعتراض کردند:

1. عبادت کردن بت‌ها را خطایی بزرگ، شنیع و غیر عقلائی دانست که  نشان دهندۀ نهایت نادانی بت‌پرست است. به‌خاطراینکه عبادت کردن نهایت تعظیم کردن نسبت به معبود است و فقط پرستش کردن کسی سزاوار است که بزرگ‌ترین منعم است و او کسی نیست جز خالق رازق؛ کسی که زنده می‌کند و می‌میراند؛ کسی که پاداش می‌دهد و مجازات می‌کند.[3]

2. پرستش کردن چیزی که نه قدرت بر دیدن و تشخیص دادن کسی که آن را میپرستد دارد، و نه قدرت بر شنیدن مناجات او، چه فائده‌ای دارد؟! [4] زیرا عبادت عبارت است از اظهار خضوع و تذلیل عابد برای معبود است؛ این خضوع و تذلل هم زمانی معقول است که معبود نسبت به خضوع عابد در مقابلش علم داشته باشد؛ حال که اصنام جماداتی فاقد شعور هستند و قدرت بر دیدن و شنیدن ندارند، پس عبادت کردن آنها لغو و بی‌فائده است (لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ).[5]

3. انسانی که قدرت بر شنیدن، دیدن، ضرر راندن، نفع رساندن دارد برای معبود واقع شدن سزاوارتر است از بتی که قدرت بر هیچ‌یک از این کارها ندارد. لذا معقول نیست کسی که افضل است مفضول را عبادت کند. [6]

4. چیزی که نه قدرت بر نفع رساندن دارد و نه قدرت بر ضرر رساندن، توقع سود و ضرر از جانب او وجود ندارد. پس عبادت کردن آنها چه فائده ای دارد؟![7] عبادت، دعا و اظهار نیاز به معبود به این خاطر است که معبود نفعی را به عابد جلب کند و یا ضرری را از او دور کند. این هم زمانی معقول است که معبود قدرت بر نفع رساندن و دفع ضرر را داشته باشد؛ والا عبادت کردن آن لغو و بی‌فائده خواهد بود (وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً). [8]

5. چیزی که قدرت حفاظت از خود در مقابل شکستن و نابود کردن ندارد (همچنانکه حضرت ابراهیم علیه‌السلام با آنها چنین کرد) چطور قادر به حفاظت بندگان خود از متضرر شدن خواهد بود؟![9]

 

نکته:

از این اعتراض حضرت ابراهیم علیه‌السلام معلوم می‌شود که آذر معتقد به قادر و خالق بودن بت‌ها نبود. زیرا هر انسان ذی شعوری می‌فهمد که موجود بی‌جانی مانند بت از هر نوع اختیار و قدرت بی‌بهره است و اگر کسی قدرتی به این بت‌ها قائل باشد یقینا جزء عقلاء محسوب نشده و گفتگو با او نامعقول است. لذا از گفتگو و احتجاج  حضرت ابراهیم علیه‌السلام با آذر معلوم می‌شود که آذر و اتباعش اعتقادی غیر از اعتقاد گفته شده را داشتند و معتقد بودند که عبادت کردن بت‌ها منفعتی به آنان می‌رساند و اعراض از آنها ضرری را متوجه انسان می‌کند. لذا حضرت ابراهیم علیه‌السلام با احتجاج فوق، بطلان این اعتقاد را بیان کردند.[10]



[1] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏14، ص 56

[2] تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 303

[3] الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل ؛ ج‏3  ؛ ص 18

[4] مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر ) ؛ ج ‏21 ؛ ص 542

[5] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏ 14، ص 57

[6] مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر ) ؛ ج‏21 ؛ ص 542

[7] مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر ) ؛ ج‏21 ؛ ص 542

[8] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏14، ص 57

[9] مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر ) ؛ ج‏21  ؛ ص 542

[10] مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر ) ؛ ج‏21  ؛ ص 542

  • ۹۷/۰۲/۱۱