یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

آیات 43 الی 48 سورۀ مبارکۀ شعراء، یکی از معجزات حضرت موسی علیه‌السلام در اثبات حقانیت رسالتش را حکایت می‌کند.

 

وقتی حضرت موسی علیه‌السلام به همراه برادرش هارون علیه‌السلام مأمور شدند تا به نزد فرعون رفته و آزادی بنی‌اسرائیل را از او مطالبه کنند، فرعون از آزاد کردن بنی‌اسرائیل امتناع کرد و به دنبال آن گفتگویی بین او و حضرت موسی علیه‌السلام صورت گرفت.


در میان این گفتگو حضرت موسی علیه‌السلام برای اثبات حقانیتش، معجزۀ ید بیضاء[1] را نشان داد ولی باز فرعون او را تکذیب کرد و آن حضرت را متهم به سحر کرد.

فرعون برای اینکه سحر بودن کار حضرت موسی علیه‌السلام را نشان دهد و برای اینکه عجز او در قبال ساحران زبردست خود را نشان دهد، با حضرت موسی علیه‌السلام قرار مبارزه گذاشت تا بدین ترتیب تأثیر معجزۀ آن حضرت را خنثی نماید.

 

موعد مبارزۀ ساحران با حضرت موسی علیه‌السلام فرا رسید و آن حضرت از ساحران خواسند تا سحر خویش را به وسیلۀ آنچه در اختیار داشتند اعمال کنند.

(قالَ لَهُمْ مُوسىأَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ)


ساحران که «در خلال مدتى که فرصت داشتند، طناب‌ها و عصاهاى بسیار فراهم ساختن بودند و ظاهراً درون آنها را خالى کرده و ماده شیمیایى مخصوصى (همچون جیوه) که در برابر تابش آفتاب سبک و فرار مىشود در آن ریخته بودند»[2]،به امید دست یافتن به پاداش فرعون و خیال اینکه می‌توانند موسی علیه‌السلام را مغلوب کنند، طناب‌ها و عصاهایشان را بر زمین افکندند و گفتند: قسم به عزت فرعون که ما بر موسی غالب خواهیم شد.

(فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ)

 

نوبت که حضرت موسی علیه‌السلام رسید، عصایش را بر زمین افکند و آن عصا در مدت اندکی تمام آنچه ساحران بر زمین افکنده بودن را بلعید.[3]

(فَأَلْقىمُوسىعَصاهُ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ)


در تفسیر مسمّی به تفسیر قمی، دربارۀ نحوۀ بلعیدن عصاها و طناب‌های ساحران توسط عصای حضرت موسی علیه‌السلام چنین نوشته شده که «آن حضرت عصایش را انداخت؛ پس عصا در زمین مانند سرب ذوب شد (و مانند مار گشت)؛ آنگاه سری در آن نمایان شد؛ پس دهانش را به شکل عجیبی باز کرد ... و تمام عصاها و طناب‌های ساحران را بلعید».[4]

 

در این هنگام که ساحران منظره را مشاهده کردند، فهمیدند که جنس کار حضرت موسی علیه السلام با کار آنان که سحر بود فرق می‌کند و کار موسی علیه‌السلام هیچ شباهتی به سحر ندارد. پس دانستند که این کار موسی معجزه و دلیل حقانیت اوست. لذا به دعوت او لبیک گفتند و در حالی که در مقابل پروردگار به سجده افتاده بودند گفتند که: ما به پروردگار جهانیان و پروردگار موسی و هارون علیهماالسلام ایمان آوردیم.

(فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدینَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمینَ رَبِّ مُوسىوَ هارُونَ)



[1] در آنجا که دستش را از گریبان بیرون آورد در حالی درخشان بود

[2] تفسیر نمونه، ج‏15، ص 225

[3] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص 296

[4] تفسیر القمی، ج‏2، ص 120