یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

سه دلیل حضرت ابراهیم (ع) بر بطلان بت‌پرستی

چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۳۸ ب.ظ

*وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا* إِذْ قالَ لِأَبیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنی‏ عَنْکَ شَیْئاً*[1]


این آیات دربردارندۀ احتجاج حضرت ابراهیم علیه‌السلام با آزر دربارۀ الوهیت اصنام است.[2]

آن حضرت پرستش اصنام را از سه‌جهت بیهوده معرفی می‌کند:

اینکه نمی‌شنوند؛ اینکه نمی‌بینند؛ واینکه انسان را ازچیزی بی‌نیاز نمی‌کنند.[3]


درحقیقت آن حضرت به چند دلیل بر بت‌پرستی اشکال کردند:

1. عبادت کردن بت‌ها را خطایی بزرگ بوده و نشان‌دهندۀ نهایت نادانی بت‌پرست است. به‌خاطراینکه عبادت‌کردن نهایت تعظیم نسبت به معبود است و فقط پرستش کسی سزاوار است که بزرگ‌ترین منعم است و او کسی نیست جز خالق رازق.[4]

2. عبادت عبارت است از خضوع عابد برای معبود. این خضوع هم زمانی معقول است که معبود نسبت به خضوع عابد علم داشته باشد؛ حال‌که اصنام فاقد شعور هستند و قدرت بر دیدن و شنیدن ندارند؛ پس پرستش آن‌ها بی‌فایده است.[5]

3. انسانی که قدرت بر شنیدن، دیدن، ضرر و نفع‌رساندن دارد برای معبود واقع‌شدن سزاوارتر است از بتی که قدرت بر هیچ‌یک از این کارها ندارد. لذا معقول نیست افضل مفضول را عبادت کند.[6]

4. چیزی که نه قدرت بر نفع‌رساندن دارد و نه ضرررساندن، توقع سود و ضرر از او وجود ندارد. پس عبادت آن‌ها هیچ فایده‌ای ندارد؟![7]  زیرا عبادت به این خاطر است که معبود نفعی را به عابد جلب کند و یا ضرری را از او دور کند.[8]

5. چیزی که قدرت حفاظت از خود درمقابل شکسته شدن ندارد (همچنان‌ که حضرت ابراهیم با آن‌ها چنین کرد) چطور قادر به حفاظت بندگان از متضرر شدن خواهد بود؟![9]



[1] مریم/ 41 الی 42

[2] المیزان، ج‏14، ص 56

[3] مفاتیح الغیب؛ ج‏21؛ ص 542

[4] الکشاف؛ ج‏3؛ ص 18

[5] المیزان، ج‏14، ص 57

[6] مفاتیح الغیب؛ ج‏21؛ ص 542

[7] مفاتیح الغیب؛ ج‏21؛ ص 542

[8] المیزان، ج‏14، ص 57

[9] مفاتیح الغیب؛ ج‏21؛ ص 542