راه درمان رزیلۀ «عُجب»
یکی از خصلتهای مذموم که در آیات و روایت از آن نهی شده است، رزیلۀ «عُجب» است.
مرحوم ملا احمد نراقی عجب را چنین تعریف کرده که: «آدمى به جهت کمالى که در خود بیند خود را بزرگ شمارد؛ خواه آن کمال را داشته باشد یا نداشته باشد و خودش خیال کند که آن کمال را دارد؛ و خواه آن صفتى را که دارد و به آن مىبالد، در واقع هم کمال باشد یا کمال نباشد».[1]
راه درمان خصلت نکوهیدۀ «عجب» این است که انسان بعد از شناخت پرواردگار و عظمت او، حقیقت خودش را بشناسد؛ تفکر کند که خودش کیست؟ چه کسی او را خلق کرده است و از چه چیزی خلق شده است و پایان مسیرش کجاست؟!
بهترین بیان در معرفی این انسان گرفتار به رزیلۀ «عجب»، در قرآن آمده که فرمود:
«قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»[2]
خدا بکشد انسان را که چقدر کفرانگر است! مگر خدا او را از چه خلق کرده که به خود اجازه کفران مىدهد؟! مبدأ خلقتش نطفهاى بوده که بعداً او را در ذات و صفات و افعال تقدیر نمود و سپس راه سعادتش را آسان و فراهم کرد؛ آن گاه دچار مرگ و سپس داخل قبرش ساخت و سپس هر وقت بخواهد دوباره زندهاش مىند.
از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز روایت شده که فرمودند:
«مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْعُجْبَ وَ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ مَذِرَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ قَذِرَةٌ وَ هُوَ بَیْنَ ذَلِکَ یَحْمِلُ الْعَذَرَةَ»[3]
پسر آدم را با خودبینى چه کار؟! و حال آنکه اوّل او نطفهای است فاسد و آخر او مرداری است گندیده و او در میان این دو حال عذره (یعنى فضله خود که همیشه با خود دارد) را حمل میکند!