یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

علم نعمت بزرگی برای انسان محسوب می‌شود؛ ولی چیزی که مهم است این است که آن علم، باعث غرور و تکبر انسان نگردد؛ به همین دلیل است که از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمودند: «ثمرۀ علم، فروتنی است»[1].

 

از حضرت علی علیه‌السلام روایت شده که آن حضرت طالبان علم را به سه دسته تقسیم کردند و فرمودند:

«طَلَبَةُ هَذَا الْعِلْمِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ أَلَا فَاعْرِفُوهُمْ بِصِفَاتِهِمْ وَ أَعْیَانِهِمْ»

طالبان این علم[2]، سه دسته هستند؛ آگاه باشید و آنان را با صفات و مشخصات بشناسید:

«صِنْفٌ مِنْهُمْ یَتَعَلَّمُونَ لِلْمِرَاءِ وَ الْجَدَلِ [الْجَهْلِ‏] وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یَتَعَلَّمُونَ لِلِاسْتِطَالَةِ وَ الْخَتْلِ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یَتَعَلَّمُونَ لِلْفِقْهِ وَ الْعَمَلِ»

دسته ‏اى از آنان دانش را به منظور خودنمائى و جدل با دیگران مى ‏آموزند؛ و دسته‌ای دیگر هدفشان گردن فرازى و نیرنگ بازى است؛ و یک دسته نیز براى فهمیدن و عمل کردن به آن، علم را می‌آموزند.

«فَأَمَّا صَاحِبُ الْمِرَاءِ وَ الْجَدَلِ [الْجَهْلِ‏] تَرَاهُ مُوذِیاً مُمَارِیاً لِلرِّجَالِ فِی أَنْدِیَةِ الْمَقَالِ قَدْ تَسَرْبَلَ بِالتَّخَشُّعِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْوَرَعِ فَدَقَّ اللَّهُ مِنْ هَذَا حَیْزُومَهُ وَ قَطَعَ مِنْهُ خَیْشُومَهُ»

اما خودنما و جهالت ‏ورز را بینى که در انجمن‏ هاى سخن، به آزار دیگران بپردازد و با مردم به جدال برخیزد؛ جامۀ خداترسى دربرکرده است ولى در دل پروائى از خدا ندارد. خدا سینۀ چنین دانشمندى را بشکند و بینى ‏اش را از بن برچیند.

«وَ أَمَّا صَاحِبُ الِاسْتِطَالَةِ وَ الْخَتْلِ فَإِنَّهُ یَسْتَطِیلُ عَلَى أَشْبَاهِهِ مِنْ أَشْکَالِهِ وَ یَتَوَاضَعُ لِلْأَغْنِیَاءِ مِنْ دُونِهِمْ فَهُوَ لِحَلْوَائِهِمْ هَاضِمٌ وَ لِدِینِهِ حَاطِمٌ فَأَعْمَى اللَّهُ مِنْ هَذَا بَصَرَهُ وَ قَطَعَ مِنْ آثَارِ الْعُلَمَاءِ أَثَرَهُ»

و اما گردن‌فراز و دغل باز، بر هم‌شکلان خود، گردن فرازی کند و در برابر ثروتمندان دیگر فروتنى نماید تا از نعمت‏ هاى شیرین آنان بهره بگیرد و دین خود را بشکند. خدا دیدۀ چنین عالمى را کور فرماید و از میان دانشمندان نام و نشانش را برچیند.

«وَ أَمَّا صَاحِبُ الْفِقْهِ وَ الْعَمَلِ تَرَاهُ ذَا کَآبَةٍ وَ حُزْنٍ قَدْ قَامَ اللَّیْلَ فِی حِنْدِسِهِ وَ قَدِ انْحَنَى فِی بُرْنُسِهِ یَعْمَلُ وَ یَخْشَى خَائِفاً وَجِلًا مِنْ کُلِّ أَحَدٍ إِلَّا مِنْ کُلِّ ثِقَةٍ مِنْ إِخْوَانِهِ فَشَدَّ اللَّهُ مِنْ هَذَا أَرْکَانَهُ وَ أَعْطَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَانَهُ»[3]

و اما دانشمند فقیه و خردمند را بینى که اندوهناک و شکسته خواطر، در دل شب‌هاى تار، به نماز برخواسته و با شب‌کلاه مخصوص عبادت، کمر اطاعت در برابر حق خم نموده و با همه اطاعت و بندگى از خداوند هراسناک است و جز با برادران دینى و فهمیده از همه ترسناک و کناره‌گیر است. خداى پایۀ چنین دانشمندى را استوار کند و در روز رستاخیز آسوده خواطرش فرماید.[4]



[1] عیون الحکم و المواعظ (لیثی)؛ ص 42؛ شمارۀ 979

[2] ظاهراً مراد از «این علم»، علم دین است؛ شاید هم مراد مطلق علم است که حضرات معصومین علیهم‌السلام تعلیم دهندگان آن بودند.

[3] الأمالی؛ مرحوم شیخ صدوق؛ ص 629

[4] ترجمۀ فهری زنجانی

  • ۹۷/۱۰/۰۸

طالب علم