گناهی که از ثواب اینچنینی بهتر است!
یکی از رذایل و آسیبهای اخلاقی، صفت «عُجب» است.
«عُجب» عبارت است از اینکه انسان به خاطر کمال و نعمتی که در خود میبیند، خودش را بزرگ بشمارد و به خاطر آن شاد بوده و بر خود ببالد؛ بهطوریکه فراموش کند این کمال را خدا به او داده و از خود هیچچیز ندارد.1
از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایتشده که فرمودند:
«سَیِّئَةٌ تَسُوؤُکَ خَیْرٌ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُک»2
گناهى که تو را ناراحت کند، بهتر از کار نیکى است که تو را به عُجب وادارد.
یعنى اگر انسان گناهى کرده باشد ولی نسبت به آن پشیمان و اندوهگین باشد، بهتر است از اینکه کار نیکى کرده باشد ولی نسبت به آن عمل اعتماد نموده و برایش عجب و فرح حاصل شود.
حکایتی عجیب و عبرتانگیز دربارۀ عجب
از امام صادق علیهالسلام روایتشده که فرمودند:
إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ کَانَ مِنْ شَرَائِعِهِ السَّیْحُ فِی الْبِلَادِ «2» فَخَرَجَ فِی بَعْضِ سَیْحِهِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ قَصِیرٌ وَ کَانَ کَثِیرَ اللُّزُومِ لِعِیسَى ع فَلَمَّا انْتَهَى عِیسَى إِلَى الْبَحْرِ قَالَ بسمالله بِصِحَّةِ یَقِینٍ مِنْهُ فَمَشَى عَلَى ظَهْرِ الْمَاءِ فَقَالَ الرَّجُلُ الْقَصِیرُ حِینَ نَظَرَ إِلَى عِیسَى ع جَازَهُ بسمالله بِصِحَّةِ یَقِینٍ مِنْهُ فَمَشَى عَلَى الْمَاءِ وَ لَحِقَ به عیسی ع فَدَخَلَهُ الْعُجْبُ بِنَفْسِهِ فَقَالَ هَذَا عِیسَى روحالله یَمْشِی عَلَى الْمَاءِ وَ أَنَا أَمْشِی عَلَى الْمَاءِ فَمَا فَضْلُهُ عَلَیَّ قَالَ فَرُمِسَ «3» فِی الْمَاءِ فَاسْتَغَاثَ به عیسی فَتَنَاوَلَهُ مِنَ الْمَاءِ فَأَخْرَجَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ مَا قُلْتَ یَا قَصِیرُ قَالَ قُلْتُ هَذَا روحالله یَمْشِی عَلَى الْمَاءِ وَ أَنَا أَمْشِی عَلَى الْمَاءِ فَدَخَلَنِی مِنْ ذَلِکَ عُجْبٌ فَقَالَ لَهُ عِیسَى لَقَدْ وَضَعْتَ نَفْسَکَ فِی غَیْرِ الْمَوْضِعِ الَّذِی وَضَعَکَ الله فِیهِ فَمَقَتَکَ الله عَلَى مَا قُلْتَ فَتُبْ إِلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا قُلْت.3
ترجمه:
همانا ازجمله مقررات دینى عیسى بن مریم (علیهالسلام) گردش در شهرها بود
دریکی از گردشها مردى از اصحاب آن حضرت که کوتاهقد و غالباً ملازم عیسى علیهالسلام بود همراهش شد.
چون عیسى (علیهالسلام) به دریا رسید، با یقین صحیح فرمود: «بسمالله» و بر روى آب راه رفت.
چون مرد کوتاهقد عیسى (علیهالسلام) را دید که بر روى آب میگذرد او هم با یقین درست گفت «بسمالله» و بر روى آب به راه افتاد تا به عیسی (علیهالسلام) رسید.
آنگاه خودبینی او را گرفت و با خود گفت: این عیسى روحالله است که بر روى آب میرود و من هم روى آب میروم؛ پس او را بر من چه فضیلتى باشد؟!
آنگاه در آب فرورفت و از عیسى فریادرسى خواست
حضرت عیسی علیهالسلام دست آن مرد را گرفت و از آب بیرون آورد و به او گفت: «اى کوتاهقد؛ چه گفتى؟» (که در آب فرورفتى)
عرض کرد: گفتم: «این روحالله است که روى آب راه میرود و من هم روى آب راه میروم»! و مرا خودبینی فراگرفت.
عیسى (علیهالسلام) به او فرمود: «خود را درجایی گذاشتى که خدایت در آنجا نگذاشته، پس خدا به سبب این گفتار ترا مبغوض داشت، ازآنچه گفتى بهسوی خداى عزوجل توبه کن...»
آری وقتی انسان در برابر نعمت الهی شاکر نباشد و نسبت به این نعمتها مغرور شده و عجب بورزد، چهبسا خداوند این نعمتها را از انسان بگیرد.
مطالب مرتبط:
جایی که گناه گناهکار، بهتر از عبادت عابد است!
پینوشت:
1. برگرفته از معراج السعادة ، انتشارات هجرت ، ص262
2. غررالحکم و دررالکلم ؛ ص402
3. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج2 ؛ ص306
- ۹۶/۰۲/۱۳