کسی که خداوند او را به خودش واگذاشته ...
یکی از درخواستهای مهمی که هر مؤمنی باید از محضر خداوند متعال داشته باشد این است که خداوند لحظهای او را به حال خود وانگذارد، بلکه در تمامی احوال بر طبق خواستههای پروردگار رفتار نماید.
از ابن ابی یعفور روایت شده که شنیدم امام صادق علیهالسلام درحالیکه دستش را به آسمان دراز کرده بود، به خداوند عرضه میکرد:
«رَبِّ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ»
پروردگارا مرا چشم به هم زدنى به خودم وامگذار؛ نه کمتر از آن و نه بیشتر.
ابن ابی یعفور میگوید: حضرت این را گفت و اشکهایش از اطراف محاسنش جاری شد. سپس رو به من کرد و فرمود:
«یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ إِنَّ یُونُسَ بْنَ مَتَّى وَکَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَفْسِهِ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ فَأَحْدَثَ ذَلِکَ الذَّنْبَ...»1
اى پسر أبى یعفور؛ همانا خداوند یونس بن متى را کمتر از چشم به هم زدنى به خودش واگذارد و آن ذنب (ترک اولى) را انجام داد.
اما آنکس که خداوند او را به خودش واگذاشته چه کسی است؟
در ضمنِ فرمایشی نورانی از امیرالمؤمنین علیهالسلام این افراد چنین معرفیشدهاند:
«إنَّ أَبْغَضَ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ رَجُلَانِ»
دشمنترین خلائق نزد خدا دو نفرند:
«رَجُلٌ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ»
اولین آنها مردى است که خداوند او را (به سبب عصیان و نافرمانى) به خود واگذاشته است.
«فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ»
پس او از راه راست منحرف گردیده
«مَشْغُوفٌ بِکَلَامِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلَالَةٍ»
به سخن بدعت آور و دعوت مردم به ضلالت و گمراهى دل داده است (به این معنی که دوست دارد سخنى بگوید که سبب احداث چیزى در دین شود که از دین نبوده و مردم را به گمراهى و بدعملی وادارد)
«فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ»
دیگران را به فتنه میاندازد
«ضَالٌّ عَنْ هَدْیِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ»
راه رستگارى گذشتگان را گم کرده است
«مُضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدَى بِهِ فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ»
گمراه کنندۀ کسانى است که در زندگى و پس از مرگش تابع او شوند
«حَمَّالٌ خَطَایَا غَیْرِهِ»
(به سبب اضلال و گمراه کردنش) بار گناهان دیگران را بر دوش کشییده است
«رَهْنٌ بِخَطِیئَتِهِ ...»2
گرفتار گناه خویش هم هست...
پینوشت:
1. الکافی ج : 2 ص : 581
2. نهجالبلاغه، خطبۀ 17
- ۹۶/۰۴/۲۵