یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

علی علیه‌السلام برادر خویش را چنین توصیف می‌کند

پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۳۹ ب.ظ

رفیق هر انسان تأثیر غیرقابل‌انکاری در او دارد. تا جایی که گفته‌اند:

«تو اول بگو با کیان دوستی - من آن گه بگویم که تو کیستی»

به همین خاطر لازم است که در انتخاب دوست و رفیق خویش، نهایت دقت را بنماییم.

 

جالب است بدانیم که پیشوای مؤمنان حضرت علی علیه‌السلام چه کسی را برای رفاقت برگزیده بودند.

آن حضرت در فرمایشی نورانی، برادر دینی خویش را با این صفات توصیف می‌کند:


«کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ»

در گذشته یک برادر خدایى (و دینى) داشتم (که توصیفش چنین بود):


«کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»

آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه مى‏داد، کوچکى دنیا در نظر او بود.


«وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلَا یَشْتَهِی مَا لَا یَجِدُ وَ لَا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ»

او از تحت حکومت شکمش خارج شده بود؛ لذا به آنچه را اشتها و خواهشی نداشت و از آنچه مى‏یافت زیاد مصرف نمى‏کرد.


«وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ‏»

اکثر اوقات زندگی‌اش ساکت بود؛ لذا اگر سخن مى‏گفت بر گویندگان چیره بود و عطش پرسش‌کنندگان را فرومی‌نشاند.


«وَ کَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ»

(در اثر عبادت و روزه، دارای جسمی) ضعیف بود و (به خاطر تواضع در برابر دیگران) مستضعف می‌نمود؛ ولی اگر کارى جدى بمیان مى‏آمد همچون شیر بیشه مى‏خروشید و مانند مار بیابانى به حرکت مى‏آمد.


«لَا یُدْلِی بِحُجَّةٍ حَتَّى یَأْتِیَ قَاضِیاً»

پیش از حضور در محکمۀ قضاوت، دلیل اقامه نمى‏کرد.


«وَ کَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ‏»

هیچ‌کس را نسبت به کارش - در آنجا که امکان داشت عذرى داشته باشد- قبل از استماع عذرش ملامت نمى‏نمود.


«وَ کَانَ لَا یَشْکُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ‏»

از هیچ دردى جز هنگام بهبودى شکایت نمى‏کرد.


«وَ کَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَ لَا یَقُولُ مَا لَا یَفْعَلُ»

سخنى را مى‏گفت که خود انجام مى‏داد و چیزى که عمل نمى‏کرد نمى‏گفت.


«وَ کَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلَامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ‏ وَ کَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ‏»

اگر در سخن گفتن مغلوب مى‏شد در سکوت کردن کسى بر او غلبه نمى‏یافت و بر شنیدن حریص‌تر بود تا سخن گفتن.


«وَ کَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ یَنْظُرُ أَیُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَیُخَالِفُهُ‏»

هرگاه دو کار برایش پیش مى‏آمد مى‏اندیشید که کدام به هوا و هوس نزدیک‌تر است؛ پس با آن مخالفت مى‏ورزید.


«فَعَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیر»[1]

بر شما باد به داشتن این اخلاق نیک؛ از یکدیگر در داشتن آن‌ها سبقت گیرید و اگر قدرت انجام همه آن‌ها را ندارید، بدانید انجام کمى از آن بهتر از ترک بسیار است.



[1] نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ ص 526

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.