معنی «سَرْمَد» بودن خداوند
خداوند در قرآن کریم خود را چنین معرفی می نماید:
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»[1]
خداوند اول و آخر است و به عبارت دیگر ازلی و ابدی است.
ازلی بودن خداوند یعنی قدیم بودن او؛ یعنی سرآغازى براى ذات او نیست و از بىنهایت بوده و به نقطهاى نمىرسیم که بگوئیم در اینجا شروع شده است.
ابدی بودن خداوند هم یعنی باقی بودن او؛ یعنی سرانجامى هم براى ذات او نیست و تا بىنهایت خواهد بود و به نقطهاى نمیرسیم که بگوئیم تا اینجا ذات او تمام مىشود.
از ازلی و ابدی بودن خداوند تعبیر به «سَرْمَد» بودن او میشود و به عبارت دیگر سرمدیت خداوند یعنی موجودی که دائماً بوده و خواهد بود و منقطع نمی شود.[2] سرمد اسم خداوند عزوجلّ است به اعتبار عدم انقطاع آن وجود متعال هم از جهت اول و هم از جهت آخر.[3]
امام زین العابدین علیهالسلام در یکی از دعاها، محضر باری تعالی عرضه میدارد:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَه»[4]
سپاس خدایى را که اوّل است و پیش از او اوّلى نبوده و آخر است و پس از او آخرى نباشد.
مرحوم خوجه نصیرالدین طوسی، این صفت را برای خداوند چنین اثبات می کند که:
«وجوب الوجود یدل على سرمدیته»[5]؛ یعنی واجب بودن و ضروری بودن وجود برای خداوند، دلالت بر سرمد بودن خداوند میکند. این عبارت را چنین توضیح داده اند که:
«خداوند واجب الوجود لذاته است؛ یعنى حقیقت مطلقهاى که وجود و هستى براى او ضرورت دارد، آن هم ضرورت بالذات؛ یعنى وجود از خود ذات او سرچشمه مىگیرد. معناى ضرورت وجود عبارتست از استحاله الانفکاک؛ یعنى انفکاک وجود از آن ذات محال است. آنگاه چنین حقیقتى محال است عدم بر او عارض شود؛ نه عدم سابق در او راه دارد (چون عدم سابق دلیل بر امکان وجود است یعنى ممکن الوجود است که روزى نبوده سپس بوجود آمده و هذا خلف) و نه عدم لاحق در آن ذات متصور است (چون باز هم دلیل بر امکان است و هذا خلف). پس تصور صحیح از واجب الوجود مستلزم تصدیق به سرمدى بودن است.[6]