یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

معنی «سَرْمَد» بودن خداوند

شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۳۶ ب.ظ

خداوند در قرآن کریم خود را چنین معرفی می نماید:

«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ‏»[1]

خداوند اول و آخر است و به عبارت دیگر ازلی و ابدی است.


ازلی بودن خداوند یعنی قدیم بودن او؛ یعنی سرآغازى براى ذات او نیست و از بى‏نهایت بوده و به نقطه‏اى نمى‏رسیم که بگوئیم در اینجا شروع شده است.

ابدی بودن خداوند هم یعنی باقی بودن او؛ یعنی سرانجامى هم براى ذات او نیست و تا بى‏نهایت خواهد بود و به نقطه‏اى نمیرسیم که بگوئیم تا اینجا ذات او تمام مى‏شود.

از ازلی و ابدی بودن خداوند تعبیر به «سَرْمَد» بودن او می‌شود و به عبارت دیگر سرمدیت خداوند یعنی موجودی که دائماً بوده و خواهد بود و منقطع نمی شود.[2] سرمد اسم خداوند عزوجلّ است به اعتبار عدم انقطاع آن وجود متعال هم از جهت اول و هم از جهت آخر.[3]

 

امام زین العابدین علیه‌السلام در یکی از دعاها، محضر باری تعالی عرضه می‌دارد:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الْأَوَّلِ‏ بِلَا أَوَّلٍ‏ کَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَه»[4]

سپاس خدایى را که اوّل است و پیش از او اوّلى نبوده  و آخر است و پس از او آخرى نباشد.

 

مرحوم خوجه نصیرالدین طوسی، این صفت را برای خداوند چنین اثبات می کند که:

«وجوب الوجود یدل على سرمدیته»[5]؛ یعنی واجب بودن و ضروری بودن وجود برای خداوند، دلالت بر سرمد بودن خداوند می‌کند. این عبارت را چنین توضیح داده اند که:

«خداوند واجب الوجود لذاته است؛ یعنى حقیقت مطلقه‏اى که وجود و هستى براى او ضرورت دارد، آن هم ضرورت بالذات؛ یعنى وجود از خود ذات او سرچشمه مى‏گیرد. معناى ضرورت وجود عبارتست از استحاله‏ الانفکاک؛ یعنى انفکاک وجود از آن ذات محال است. آنگاه چنین حقیقتى محال است عدم بر او عارض شود؛ نه عدم سابق در او راه دارد (چون عدم سابق دلیل بر امکان وجود است یعنى ممکن الوجود است که روزى نبوده سپس بوجود آمده و هذا خلف) و نه عدم لاحق در آن ذات متصور است (چون باز هم دلیل بر امکان است و هذا خلف). پس تصور صحیح از واجب الوجود مستلزم تصدیق به سرمدى بودن است.[6]



[1] سوره الحدید؛ آیه 3

[2] مجمع البحرین، ج‏3، ص 69

[3] شرح الأسماء الحسنى، سید حسین همدانى درودآبادى‏، ص 111

[4] الصحیفة السجادیة ؛ ص 28

[5] تجرید الاعتقاد، ص 193

[6] شرح کشف المراد، علی محمدی خراسانی، ص 142

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.