یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها
إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً

عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً

یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً

وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً

إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً [1]

و نیکوکاران در بهشت از شرابى نوشند که طبعش (در لطف و رنگ و بوى) کافور است.

از سرچشمه گوارایى آن بندگان خاص خدا مى‏نوشند که به اختیارشان هر کجا خواهند جارى مى‏شود.

که آن بندگان، نیکو به عهد و نذر خود وفا مى‏کنند و از قهر خدا در روزى که شر و سختی‌اش همه اهل محشر را فرا گیرد مى‏ترسند.

و بر دوستى خدا به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام مى‏دهند.

و (گویند) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مى‏دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسى هم نمى‏طلبیم.

 

مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان می‌گوید:

هم شیعه و هم اهل تسنن روایت کرده اند که آیاتى از سوره «هل أتی» یعنی آیه‏ «إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ»‏ تا آیه‏ «وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً» درباره على علیه‌السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام و کنیز آنان که فضّه نام داشت نازل شده است.[2]

 

مورخین این واقعه را مربوط به روز بیست و پنجم ذی‌الحجه[3] سال هفتم هجری[4] دانسته‌اند.


ماجرای این واقعه به چند نحو نقل شده است:

(1) در تفسیر معروف به تفسیر قمی از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که: نزد فاطمه سلام‌الله‌علیها جوى بود. پس آن را عصیده (نوعی حلوا) ساخت و چون پخته شد و آن را در مقابل همسر و فرزندان گذارد. در این هنگام مسکینى آمد و گفت خداوند شما را رحم کند به ما طعام دهید. پس على علیه‌السلام برخاست و ثلث طعام را به مسکین داد. سپس یتیمی آمد و گفت رحمکم اللَّه به ما طعام دهید. پس على علیه‌السلام برخاست و ثلث دوم طعام را به یتیم داد. سپس اسیری آمد و گفت رحمکم اللَّه به ما طعام دهید. پس على علیه‌السلام برخاست و ثلث باقی‌ماندۀ طعام را به اسیر داد و بدین ترتیب خودشان از آن طعام نچشیدند و خدا آن آیات را نازل فرمود. پس خداوند این آیات را تا «وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً» دربارۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام (و خانواده‌اش) نازل کرد.[5]

 

(2) مرحوم طبرسی نیز در تفسیر مجمع‌البیان خلاصۀ ماجرا را چنین نقل کرده که: ابن عباس و مجاهد و ابى صالح روایت کرده‏اند که حسن و حسین علیهماالسلام مریض و بیمار شدند. پس جدشان پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله با بزرگان عرب از آنان عیادت کرد و گفتند: اى ابو الحسن اى على؛ نذرى براى شفاء فرزندانت بنما (تا خداوند آنان را شفا دهد). پس آن حضرت نذر کرد که (اگر خداى سبحان آنان را شفا داد) سه روز روزه بگیرند و فاطمه سلام‌الله علیها نیز همین قسم نذر نمود و خادمه آن‌ها فضّه هم همین‌طور نذر کرد.

پس (حسنین علیهماالسلام) شفا یافتند درحالی‌که چیزى (برای خوردن) نداشتند (تا از آن بخورند و قوت بگیرند و روزه بگیرند). پس على علیه‌السلام از مردى یهودى سه پیمانه جو قرض نمود؛ و بنا بر روایتى آن جو را به‌عنوان دستمزد گرفت که براى او پشمى بریسد و آن جو را آورد نزد فاطمه علیها سلام. پس یک پیمانه آن را آرد نمود و نان پخت و على علیه‌السلام نماز مغرب را گذارد. فاطمه سلام‌الله علیها آن نان را در مقابل علی علیه‌السلام (و بر سفره) گذارد تا افطارى نمایند. در این هنگام که مسکینی آمد و درخواست طعام کرد. پس آنان نانی که حاضر کرده بودند را به مسکین دادند و جز آب چیزى نچشیدند. پس چون روز دوّم شد فاطمه سلام‌الله علیها پیمانه دوّم جوع را آرد کرده و پخت و آن نان را در مقابل علی علیه‌السلام (و بر سفره) گذارد تا افطارى نمایند. در این هنگام یتیمى درب خانه آمد و طعام خواست. پس همۀ نان را به یتیم دادند و جز آب چیزى نچشیدند. روز سوّم نیز فاطمه سلام‌الله علیها باقی‌ماندۀ جو را آرد کرده و به‌صورت نان پخت و آن را در مقابل علی‌ علیه‌السلام (و بر سر سفره) نهاد. همین‌که خواستند میل کنند اسیرى درب خانه غذا خواست. آنان این بار نیز تمام نان را به اسیر دادند و جز آب چیزى نچشیدند. پس چون روز چهارم شد که نذرشان را ادا کرده بودند على علیه‌السلام با حسن و حسین علیهماالسلام آمد نزد پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و حال‌آنکه اثر ضعف و ناتوانى در آن‌ها ظاهر بود پس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) گریست و جبرئیل نازل و سوره هل أتى را آورد.[6]



[1] سوره الانسان: آیات 5 الی 9

[2] مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج‏10، ص: 611

[3] مسار الشیعة، مرحوم شیخ مفید، ص 42

[4] موسوعة التاریخ الإسلامى، الیوسفی الغروی، ج‏3، ص 122

[5] تفسیر القمی، ج‏2، ص 398

[6] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏10، ص: 611 و 612

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.