نگاهی متفاوت به خطبۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها در کوفه
خطبۀ حضرت زینب سلامالله علیها پس از حادثۀ عاشورا در شهر کوفه، علاوه بر اینکه دلالت بر بلاغت و سخنوری آن حضرت میکند، حکایت از آگاهی آن حضرت بر آیات قرآن کریم میکند.
با دقت در این خطبۀ نورانی متوجه میشویم که آن حضرت در این خطبۀ کوتاه به چند آیۀ قرآنی اشاره و استناد کرده است.
در ادامه، در ضمن نقل این خطبۀ شریف، مستندات قرآنی آن را بیان میکنیم:
أبدأ بحمد الله و الصلاة و السلام على نبیه
شروع میکنم با حمد خداوند متعال و صلاة و سلام بر پیامآور او.
أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ وَ یَا أَهْلَ الْخَتْرِ وَ الْخَذْلِ فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الرَّنَّة
اما بعد؛ اى اهل کوفه و اهل حیله و خودداری کنندگان از یاری (امام)! اشکتان خشک و ناله و فریادتان خاموش مباد.
إنما مثلکم کمثل التی «نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ»[1]
مَثَل شما مانند آن زنى است که رشته خود را پس از محکم بافتن مىگشود. شما سوگندهاى خود را سبب مکر و خیانت میان خودتان قرار دادهاید.
ألا و هل فیکم إلا الصَّلَفُ وَ الشَّنَفُ و ملق الإماء و غمز الأعداء و هل أنتم إلا کمرعى على دمنة و کفضة على ملحودة
آگاه باشید؛ آیا در میان شما جز مردمى چاپلوس و ننگآور و کینهتوز که در میدان نبرد بزدل و در برابر دشمنان زبوناند و مردمى پیمانشکن و بیوفایند پیدا مىشود؟!
ألا ساء مَا قَدَّمَتْ أنفسکم أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُون
راستى که چه پیشکش زشتى با دستهای خود براى خویشتن (از برای روز جزا) پیش فرستادهاید که آن خشم خدا بر شماست و در عذاب دوزخ جاویدان خواهید بود
أَ تَبْکُونَ إِی وَ اللَّهِ فَابْکُوا و إنکم و الله أحریاء بالبکاء فابکوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلًا فَلَقَدْ فُزْتُمْ بِعَارِهَا وَ شَنَارِهَا و لن ترحضوها بغسل بعدها أبدا
آیا مىگریید؟! آرى به خدا سوگند بسیار بگریید و کم بخندید، همانا که شما به ننگ و رسوایی آن دستیافتید و هرگز نتوانید پلیدى آن را از خویش بزدائید.
و أنى ترحضون قتل سَلِیلَ خَاتَمِ النبوة و معدن الرسالة وَ سَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ و منار مَحَجَّتِکُمْ و مدرة حجتکم و مفرخ نَازِلَتِکُمْ فَتَعْسا وَ نُکْساً
آیا زاده ختم رسولان و سرور جوانان بهشتى و پناه خوبانتان و پناهگاه گرفتاریتان و نشانه راهتان و راه پهناور دلیلتان را ترک یارى گفتید و براى او به هم بافتید؟! هان چه بد بار سنگینى از گناه بر دوش کشیدید. پس هلاکت و سرنگونى بر شما باد.
لَقَدْ خَابَ السَّعْیُ وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ «بُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»[2] وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ
راستى که کوششها به نومیدی رسید و سودا بزیان انجامید و خشم پروردگار را براى خود خریدید و مهر خوارى و فقر و گرفتارى بر شما نهاده شد.
«لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا»[3]
راستى که کار زشت و ناپسندى مرتکب شدید که نزدیک است آسمانها از آن بشکافد و زمین دهان باز کند و کوهها پارهپاره بر روى زمین ریزد.
أَ تَدْرُونَ أَیَّ کَبِدٍ لرسول الله فَرَیْتُمْ وَ أَیَّ کریمة لَهُ أبرزتم وَ أَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ
آیا مىدانید چه جگرى از رسول خدا بریدید؟! و چه عضو مهم و محترمى را از آن حضرت برگرفتید؟! و چه خونى از او ریختید؟!
لَقَدْ جئتم بِهَا شَوْهَاءَ خَرْقَاءَ شرها طِلَاعَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ
همانا این عمل را بهگونهای احمقانه و زشت بجاى آوردید که فضاى زمین و آسمان را از قبح آن پر ساختید.
أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ قَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى»[4] و هم لا ینظرون فَلَا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ لَا یَحْفِزُهُ المبادرة وَ لَا یُخَافُ عَلَیْهِ فَوْتُ الثَّأْرِ کَلَّا «إِنَّ رَبَّکَ لنا و لهم لَبِالْمِرْصادِ»[5]:[6]
آیا شگفت دارید از اینکه آسمان خون ببارد؟! البتّه که عذاب آخرت خوارکننده تر است. دلخوش مدارید و بر این زیست خفتبار و ذلت آور این چندروزه زندگى شادمان مباشید؛ چراکه کیفر دردناک خداى دادگر درراه است و پیشى گرفتن شما، خدا را شتابزده نمىسازد و بیم از دست رفتن خونخواهى و انتقام بر او نرود؛ چنین نیست؛ همانا پروردگار تو در کمینگاه است.
[1] اشاره به آیه 92 سوره نحل: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ أَنْ تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ» (مانند آن کس که رشته خود را از پس تابیدن پنبه و قطعهقطعه کند مباشید که قسمهایتان را مابین خودتان براى آنکه گروهى بیشتر از گروه دیگر است دستاویز فریب کنید. حق این است که خدا شمارا به قسمها امتحان مىکند و روز قیامت مطالبى را که در مورد آن اختلاف داشتهاید برایتان بیان مىکند)
[2] اشاره به آیه 61 سوره بقره و آیه 112 سوره آلعمران دارد که میفرماید: «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» (خشم پروردگار را براى خود خریدند)؛ و همچنین آیه 16 سوره انفال که میفرماید: «فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»
[3] اشاره به آیه 89 و 90 سوره مریم دارد که میفرماید: «لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدّاً تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً» (حقا چیزى زشت و بد آوردهاید؛ چیزى که نزدیک است آسمانها از هول آن متلاشى گردد و زمین بشکافد و کوهها درهمشکسته و فروافتد)
[4] اشاره به آیه 16 سوره فصّلت دارد که میفرماید: «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى» (و عذاب آخرت خوارکننده تر است)
[5] اشاره به آیه 14 سوره فجر دارد که میفرماید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (بهیقین پروردگار تو در کمینگاه است)
[6] بلاغات النساء، ابن أبی طاهر، متوفی 280 قمری، ص 38 و 39 (ابن أبی طاهر گویندۀ این خطبه را حضرت امّکلثوم سلاماللهعلیها معذفی میکند. ولی مرحوم شیخ مفید در «الأمالی، ص 323» و مرحوم شیخ طوسی در « الأمالی، ص 92» و مرحوم ابن شهر آشوب در «مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج4، ص115» و مرحوم طبرسی در «الإحتجاج على أهل اللجاج، ج2، ص 304» و مرحوم سید بن طاوس در «اللهوف على قتلى الطفوف، ص 146» این خطبه را به حضرت زینب نسبت دادهاند)