مناظرۀ شنیدنی امام جواد علیهالسلام با یحیی بن اکثم
ازآنجاکه امام جواد علیهالسلام در خردسالی به امامت رسیدند، بعضی برای آزمایش کردن و اطمینان به امامت آن حضرت سؤالات فراوانی از حضرت میکردند. نمونه این سؤالات را میتوان در مناظرات علماء معتزله با آن حضرت مشاهده کرد.1
وقتی مأمون به دلایلی که در جای خود آمده است2، قصد کرد دخترش را به همسری امام جواد علیهالسلام درآورد، بنیعباس که موقعیت خود را درخطر میدیدند سن کم حضرت و بیبهرگی او از علم و دانش را بهانه قرار داده و با این ازدواج مخالفت کردند.
مأمون برای اینکه دانش و علم عظیم حضرت امام جواد علیهالسلام را برای آنان نشان دهد، مجلسی ترتیب داد تا علمای بنیعباس با حضرت به مناظره بپردازند.
بنیعباس هم از میان دانشمندان "یحیی بن اکثم" را که شهرت علمی فراوانی داشت را انتخاب کردند.
مجلس با حضور امام جواد علیهالسلام که در آن زمان نُه سال داشت، مأمون، یحیی بن اکثم و دیگران تشکیل شد.
یحیی بن اکثم رو به امام علیهالسلام کرد و اجازه سؤال خواست.
امام علیهالسلام اجازه دادند.
یحیی سؤال کرد: دربارهی شخص مُحرِمی که در حال احرام شکار کرده، چه میگویید؟
حضرت جواب دادند:
(قَتَلَهُ فِی حِلٍّ أَوْ حَرَمٍ) آیا در حل کشته است یا در حرم؟
(عَالِماً کَانَ الْمُحْرِمُ أَمْ جَاهِلًا) عالم به مسئله و حکم بوده است یا جاهل؟
(قَتَلَهُ عَمْداً أَوْ خَطَأً) از روى عمد کشته است یا به خطاء؟
(حُرّاً کَانَ الْمُحْرِمُ أَمْ عَبْداً) آن شخص آزاد بوده است یا بنده؟
(صَغِیراً کَانَ أَمْ کَبِیراً) آن شخص صغیر بوده یا کبیر؟
(مُبْتَدِئاً بِالْقَتْلِ أَمْ مُعِیداً) نخستین بار بوده که چنین کارى کرده یا پیش از آن نیز انجام داده؟
(مِنْ ذَوَاتِ الطَّیْرِ کَانَ الصَّیْدُ أَمْ مِنْ غَیْرِهَا) آن شکار از پرندگان بوده یا غیر آن؟
(مِنْ صِغَارِ الصَّیْدِ کَانَ أَمْ کِبَارِهَا) از شکارهاى کوچک بوده یا بزرگ؟
(مُصِرّاً عَلَى مَا فَعَلَ أَوْ نَادِماً) باز هم باکى از انجام چنین کارى ندارد یا اینکه اکنون پشیمان است؟
(فِی اللَّیْلِ کَانَ قَتْلُهُ لِلصَّیْدِ أَمْ نَهَاراً) در شب این شکار را کشته یا در روز؟
(مُحْرِماً کَانَ بِالْعُمْرَةِ إِذْ قَتَلَهُ أَوْ بِالْحَجِّ کَانَ مُحْرِماً) در حال احرام عمره بوده یا احرام حج؟
یحیى بن اکثم با شنیدن این سؤالات حضرت متحیر شد و ناتوانى و زبونى در چهرهاش آشکار شد و زبانش به لکنت افتاد؛ بهطوریکه حاضرین مجلس ناتوانى او را در برابر آن حضرت فهمیدند.
در ادامه، مأمون از حضرت تمجید کرده و به امام علیهالسلام عرض کرد اگر مصلحت میدانید شما هم از یحیى سؤالى بپرسید همانطور که او از شما پرسش کرد؟
حضرت رو به یحیی بن اکثم کرد و پرسید: حاضرى پرسشى از تو بنماییم؟
یحیی پاسخ داد: این امر موکول بخواست شماست؛ اگر توانستم پاسخ شما را میدهم و الا از حضرتتان استفاده میکنم.
حضرت سؤال کرد: (خَبِّرْنِی عَنْ رَجُلٍ نَظَرَ إِلَى امْرَأَةٍ فِی أَوَّلِ النَّهَارِ فَکَانَ نَظَرُهُ إِلَیْهَا حَرَاماً عَلَیْهِ فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ حَلَّتْ لَهُ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ حَرُمَتْ عَلَیْهِ فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْعَصْرِ حَلَّتْ لَهُ فَلَمَّا غَرَبَتِ الشَّمْسُ حَرُمَتْ عَلَیْهِ فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ وَقْتُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ حَلَّتْ لَهُ فَلَمَّا کَانَ انْتِصَافُ اللَّیْلِ حَرُمَتْ عَلَیْهِ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ حَلَّتْ لَهُ مَا حَالُ هَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ بِمَا ذَا حَلَّتْ لَهُ وَ حَرُمَتْ عَلَیْه) به من خبر بده از مردى که در اول روز بزنى نگاه میکند و آن نگاه حرام است و چون روز بالا مىآید بر او حلال مىشود و چون ظهر شود دوباره حرام مىشود و چون وقت عصر گردد بر او حلال شود و چون غروب کند بر او حرام شود و چون وقت عشاء شود بر او حلال شود و چون نیمهشب گردد بر او حرام شود و چون سپیده صبح شود بر او حلال گردد. این چگونه زنى است؟ و براى چه گاهی بر مرد حلال و گاهی بر او حرام میگردد؟
یحیى بن اکثم عرض کرد: به خدا من به پاسخ این پرسش را نمیدانم و جهت حلال شدنها و حرام شدنها را نمیدانم. اگر صلاح بدانید پاسخ آن را بفرمائید تا بهره مند شویم.
حضرت فرمودند: (هَذِهِ أَمَةٌ لِرَجُلٍ مِنَ النَّاسِ نَظَرَ إِلَیْهَا أَجْنَبِیٌّ فِی أَوَّلِ النَّهَارِ فَکَانَ نَظَرُهُ إِلَیْهَا حَرَاماً عَلَیْهِ فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ ابْتَاعَهَا مِنْ مَوْلَاهَا فَحَلَّتْ لَهُ فَلَمَّا کَانَ الظُّهْرُ أَعْتَقَهَا فَحَرُمَتْعَلَیْهِ فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْعَصْرِ تَزَوَّجَهَا فَحَلَّتْ لَهُ فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ ظَاهَرَ مِنْهَا فَحَرُمَتْ عَلَیْهِ فَلَمَّا کَانَ وَقْتُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ کَفَّرَ عَنِ الظِّهَارِ فَحَلَّتْ لَهُ فَلَمَّا کَانَ نِصْفُ اللَّیْلِ طَلَّقَهَا وَاحِدَةً فَحَرُمَتْ عَلَیْهِ فَلَمَّا کَانَ عِنْدَ الْفَجْرِ رَاجَعَهَا فَحَلَّتْ لَهُ) این زنى است که کنیز مردى بوده و بامداد مرد بیگانه دیگرى بر او نگاه کرد و آن نگاه حرام بود و چون روز بالا آمد او را از آقایش خرید پس بر او حلال شد و چون ظهر شد آزادش کرد، پس با آزاد شدن حرام شد، چون عصر شد با او ازدواج کرد و بر او حلال شد و چون غروب شد ظهارش کرد (یعنى به او گفت: پشت تو مانند پشت مادر من است که آن را اظهار میگویند و در اسلام احکامى دارد از آن جمله اینکه با گفتن این جمله زن گوینده) بر او حرام مىشود و چون هنگام عشاء شد کفاره ظهار را داد.
مأمون به حاضران در مجلس که از خاندان او بودند رو کرده گفت: آیا در میان شما هیچکسی هست که از این مسئله چنین پاسخى بگوید یا مسئله پیشین را بدان تفصیل که شنیدید بداند؟ گفتند: نه به خدا...3
پینوشت:
1. برای مطالعۀ بیشتر مراجعه شود به: «سیرۀ پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 542 ای 556»
2. سیرۀ پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 556
3. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 283