یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

ده ویژگی کسانی که حریص نیستند از زبان قرآن کریم

دوشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۱:۱۴ ق.ظ

خداوند در آیه 19 سوره معارج یکی از صفات انسان را «هَلوع بودن» معرفی می‌کند (إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً)

کلمه «هلوع» از مصدر «هَلَع» به معناى شدت حرص اشتقاق یافته است.

لازمه‌ی حرص شدید انسان این است که در هنگام برخورد با شر مضطرب و متزلزل گردد و وقتى به خیرى رسید خود را بر دیگران مقدم داشته، از دادن آن به دیگران امتناع بورزد. به همین دلیل است که در دو آیه بعدی هلوع را چنین تفسیر می‌کند که «هنگامى که به انسان بدى رسد بسیار جزع و بیتابى مى‏کند» (إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً) «و هنگامى که به او خیر می‌رسد از دیگران دریغ مى‏دارد» (وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً). (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏20، ص 13)

البته حرص به خودی خود و تا زمانی که از حد اعتدلال خارج نشود مذموم نیست؛ زیرا این خصلت وسیله‏اى است که در اثر آن انسان خود را به سعادت و کمال وجودش می‌رساند. در اثر این حرص است که طفل خوردنی‌ها و راحتی‌های خود را طلب می‌کند و وقتى به درد و یا مکروهى بر مى‏خورد دچار جزع مى‏شود و چون کسى مى‏خواهد مزاحمش شود، به هر طریقى که بتواند و لو به گریه و فریاد از تجاوز او جلوگیرى مى‏کند. این صفت وقتى بد مى‏شود که انسان آن را درست تدبیر نکند و در هر جا که پیش آمد، چه سزاوار باشد و چه نباشد، چه حق باشد و چه غیر حق، استفاده نماید. (المیزان)

ولی ظاهراً در این آیه معنی منفی حرص شدید (هلوع) اراده شده است که در اثر آن، انسان به هنگام رسیدن شرّ بی‌تابی بی‌مورد می‌نماید و به هنگام رسیدن خیر، آن را از دیگران دریغ می‌کند.

 

در ادامه (آیات 22 الی 34 سوره معارج)، خداوند برخی از انسان‌ها را از داشتن این ویژگی منفی استثناء می‌کند و آن‌ها کسانی هستند که دارای ویژگی‌های زیر باشند:

1. نمازگزاران (إِلَّا الْمُصَلِّینَ).

اگر از میان همه امتیازات مؤمنینى که در آیات بعد ذکر مى‏شود نماز را به صورت مخصوص ذکر کرد به خاطر شرافت نماز است و می‌خواهد بفهماند نماز بهترین اعمال است. همچنین نماز اثر روشنى در دفع رذیله هَلَع مذموم دارد؛ زیرا در آیه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منکر دانسته است. (المیزان)

[البته نمازگزارانی از داشتن ویژگی منفی هلوع بودن استثناء شده‌اند که دارای اوصاف زیر باشند:]

2. نمازگزارانى که بر نمازهاى خود را مداومت دارند (الَّذِینَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ‏).

البته منظور این نیست که آن‌ها دائما در نماز هستند؛ بلکه اشاره است به اینکه اثر هر عملى با مداومت در آن کامل مى‏شود یا اگر چیزى از نوافل را بر خود فرض مى‏کند همواره به آن ادامه دهد. (تفسیر نمونه)

3. نمازگزارانى که در اموالشان حق معلومى براى تقاضا کنندگان و محرومان است (وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ‏ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‏).

در حدیثى از امام‏ صادق (ع) آمده که حق معلوم زکات نیست، بلکه مقدار معلومى است که به فقرا انفاق مى‏کنند. تفاوت میان «سائل» و «محروم» این است که «سائل» کسى است که حاجت خود را مى‏گوید و تقاضا مى‏کند و «محروم» کسى است که شرم و حیا مانع تقاضاى او است و در حدیثى از امام صادق ع آمده است «محروم کسى است که زحمت در کسب و کار مى‏کشد ولى زندگى او پیچیده شده است». (تفسیر نمونه)

4. نمازگزارانى که به روز جزا ایمان دارند (وَ الَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ‏).

مراد از" تصدیق یوم الدین" این است که مصلین علاوه بر تصدیق قلبى روز جزا عملا هم آن را تصدیق مى‏کنند، به این معنا که سیره زندگیشان سیره کسى است که معتقد است هر عملى که انجام دهد به زودى در مورد آن بازخواست، و بر طبق آن جزا داده مى‏شود، حال چه اینکه عملى خیر باشد و چه شر، اگر خیر باشد جزاى خیرش مى‏دهند، و اگر شر باشد جزاى شرش مى‏دهند. (المیزان)

5. نمازگزارانى که از عذاب پروردگارشان بیمناک هستند (وَ الَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ‏)؛ چرا که هیچکس را از عذاب پروردگار در امان نمى‏بینند (إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ‏).

ترس آن‌ها از عذاب پروردگار هم ترس درونى دارند، و هم عملشان عملى است که از این ترس خبر مى‏دهد. به عبارت دیگر علاوه بر مداومتشان به اعمال صالحه و مجاهدتشان در راه خدا، به اعمال صالحه خود اعتماد ندارند و از عذاب خدا ایمن نیستند. (المیزان)

6. نمازگزارانى که فروج‏ (آلات تناسلی) خویش را از بى‏عفتى حفظ مى‏کنند (وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ‏)؛ مگر نسبت به همسران و کنیزانشان که در بهره‏گیرى از آنها هیچگونه ملامت و سرزنش ندارند (إِلَّا عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ‏). کسانى که ما وراى آن را طلب کنند متجاوز و خارج از مرزهاى الهى هستند (فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ‏).

7 و 8. نمازگزارانى که امانتها و عهد خود را رعایت مى‏کنند (وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ‏ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ‏).

آنچه از کلمه «امانات» زودتر از هر معنایى به ذهن مى‏رسد، انواع امانت‏هایى است که مردم به یکدیگر اعتماد نموده، و هر یک به دیگرى مى‏سپارد، از قبیل مال و جان و عرض، و شخص امین رعایت آن را نموده در حفظش مى‏کوشد و به آن خیانت نمى‏کند؛ ولى به عقیده بعضى دیگر، منظور تنها مال و جان و عرض نیست، بلکه مطلق وظایف‏ اعتقادى و عملى است، که خدا به عهده آنان گذاشته، در نتیجه آیه شریفه شامل همه حقوق چه حق اللَّه و چه حق الناس مى‏شود، و اگر یکى از آن حقوق را تضییع کنند، به خداى تعالى خیانت کرده‏اند. به عقیده بعضى دیگر نیز هر نعمتى که خداى تعالى در اختیار بنده‏اش قرار داده، امانت خدا به دست اوست، چه اعضاى بدنش، و چه چیزهاى دیگر، در نتیجه اگر کسى این نعمت‏ها را در غیر آن مواردى که خدا براى آنها خلق کرده، و اجازه مصرف در آن را داده استعمال کند، به خدا که صاحب نعمت و امانت است خیانت کرده است. (المیزان)

ظاهرا مراد از کلمه «عهد» در آیه مورد بحث قراردادهاى زبانى و عملى است که انسان با غیر مى‏بندد که فلان عمل را انجام و یا فلان امر را رعایت و حفظ کند، و بدون مجوز آن قرارداد را نقض ننماید. به عقیده بعضى مفسرین نیز تمامى قرارهایى که انسان ملتزم به آن باشد، حتى ایمان بنده خدا به خدا هم عهدى است که او با پروردگارش بسته و قرار گذاشته آنچه خدا تکلیفش مى‏کند اطاعت نماید. (المیزان)

9. نمازگزارانى که براى اداى شهادت حق، قیام مى‏کنند (وَ الَّذِینَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ‏)؛ به این معنی که اولا وقتى او را شاهد مى‏گیرند شهادت را تحمل کند؛ و ثانیا وقتى براى اداى شهادت دعوت مى‏شود استنکاف نورزد، و بدون هیچ کم و زیادى آنچه دیده بگوید. (المیزان)

10. کسانى که نماز خود را محافظت مى‏کنند (وَ الَّذِینَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ‏). منظور از «محافظت بر صلاة» این است که صفات کمال نماز را رعایت کند و آنطور که شرع دستور داده نماز بخواند. بعضى از مفسرین گفته‏اند: محافظت بر نماز، غیر مداومت بر آن است، چون دوام مربوط به خود نماز و نفس عمل است و اما محافظت مربوط به کیفیت آن است. (المیزان)


این نمازگزاران که داراى این صفاتند در باغهاى بهشت جاى دارند و از هر نظر گرامى داشته مى‏شوند (أُولئِکَ فِی جَنَّاتٍ مُکْرَمُونَ‏).

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.