یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

ویژگی‌های دوستان و دوست‌داران خدا از زبا قران کریم

سه شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۰۲ ق.ظ

در قرآن کریم دوستان و دوست‌داران خدا با ویژگی‌هایی توصیف شده‌اند؛ از جمله:

1. ایمان

«وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»[1] [کسانى که ایمان آورده‏اند، به خدا محبت بیشترى دارند]. خداوند در این آیه بالاترین مرتبه دوستى نسبت به خداوند را از آن مؤمنان معرفی می‌کند.

2. ایمان و تقوا

«أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ»[2] [آگاه باشید اولیا (و دوستان) خدا نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند؛ همانها که ایمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز مى‏کردند].

اطلاق آیه که خوف و اندوه را بطور مطلق از اولیاى خدا نفى مى‏کند، دلالت دارد بر اینکه اولیاى خدا هم در دنیا متصف به نداشتن خوف و اندوهند، و هم در آخرت. زیرا خوف و اندوه به خاطر از دست دادن نفع و یا برخورد با ضرر دست مى‏دهد و تحقق این خوف و اندوه وقتى قابل تصور است که آدمى براى خود ملک و یا حقى نسبت به آن چیزى که از آن خوف و اندوه دارد قائل باشد؛ والا چیزى را که بین او و آن چیز علقه و رابطه‏اى نیست، هیچ وقت در باره آن نه ترسى پیدا مى‏کند و نه اندوهى. لذا اگر کسى معتقد باشد تمامى عالم و موجوداتش و حتى وجود خودش ملک خدا است، هیچ چیز را متعلق حق خود نمی‌داند تا در باره آن دچار خوف و یا اندوه گردد.[3]

3. پیروی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله

«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»[4] [بگو اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است].

4. نترسیدن از مرگ، نشان صداقت در ادّعاى دوستى با خدا

«قُلْ یا أَیُّهَا الَّذینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ»[5] [بگو: «اى کسانى که یهودى شده‏اید، اگر پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس اگر راست مى‏گویید درخواست مرگ کنید»؛ و(لى‏) هرگز آن را به سبب آنچه از پیش به دست خویش کرده‏اند، آرزو نخواهند کرد، و خدا به (حال‏) ستمگران داناست].

5. خاضع دربرابر مؤمنان و سرسخت در برابر کافران

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ ...»[6] [اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمى‏رساند؛ خداوند جمعیّتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند].

6. جهاد در راه خدا

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ ... یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ ...»[7] [... آنها در راه خدا جهاد مى‏کنند].

7. نهراسیدن از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ ... لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»[8] [... و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند].

سرزنش یاوران دین توسط ملامت‌گران به این صورت می‌تواند باشد که ملامت‌گران یاوران دین را از هدر رفتن اموال و اتلاف نفوس و تحمل شدائد و ناملایمات مى‏ترسانند. همچنین ملامت‌گران از زخارف دنیا و وسائل شهوت و متاع‏هاى زندگى چیزهایى دارند که مؤمنین ندارند؛ لذا مؤمنین را سرزنش می‌کنند که اگرفلان انفاق را نمی‌کردی تو نیز ثروتمند می‌شدی یا اگر به جای همنشینی و تواضع دربرابر فقراء و مستضعفین در برابر متموّلین و مستکبرین خضوع می‌کردی، به چنان مال و منال می‌رسیدی! در حالی که چنین سرزنش‌ها مؤمنین را از وظایفشان بازنمی‌دارد.

در روایت است که از رسول خدا صلّی الله علیه و آله درباره این آیه سؤال کردند. آن حضرت دست خود را بر دوش سلمان زد و فرمودند: «هَذَا وَ ذَوُوهُ» (مقصود، این مرد و هم‏وطنان اوست).[9] سپس فرمودند: «لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ مُعَلَّقاً بِالثُّرَیَّا لَنَالَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس»[10] [اگر دین (و در روایت دیگرى اگر علم) به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمان‌ها قرار گیرد، مردانى از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت‏].

 



[1] بقره: 165

[2] یونس: 62 و 63

[3] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏10، ص 90

[4] آل‏عمران: 31

[5] جمعه: 6 و 7

[6] مائده: 54

[7] مائده: 54

[8] مائده: 54

[9] مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص 321؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏1، ص 646

[10] الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏1، ص 646

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.