یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها


اطاعت و بیعت با یزید مصداق جهالتی بود که حضرت سید الشهداء علیه السلام در راه نجات از این جهالت، جانش را فداء کردند.

 

یکی از زیارتنامه های پرمحتوا که در مورد حضرت سید الشهدا علیه السلام وارد شده است، زیارتی است از لسان مبارک حضرت امام صادق علیه السلام که برای حضرت سید الشهداء علیه السلام در روز اربعین نقل شده است.

 

در این زیارت شریف فقره ای وجود دارد که قصد داریم با شرح این بخش نورانی از زیارت، یکی از علل قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را متذکر شویم.


... بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ

خداوندا گواهى میدهم که حسین علیه السلام ... جانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند


معاویه با مکر و نیرنگ توانست حکومت امام حسن علیه الیلام را تضعیف کرده و امام را مجبور به صلح و پذیرش خلافت معاویه کند. البته امام علیه السلام برای این صلح شروطی گذاشتند که از جمله آن شروط این بود معاویه حق تعیین سرتوشت خلافت برای بعد از خود را نداشته باشد و امر خلافت را به مسلمانان واگذار کند.
ولی معاویه این عهد را زیر پا گذاشت و با معرفی یزید به عنوان جانشین خود، در صدد تثبیت خلافت در خاندان ابوسفیان برآمد.

 

در این هنگام جریان دیگری علاوه بر دو دیدگاه موجود در بین مسلمانان به وجود آمد.

چرا که تا آن زمان در مورد خلافت دو دیدگاه بود:

دیدگاه حق همان اعتقاد عده ای بود که با تاسی از دستورات خدا و رسولش، خلافت را امری الهی که انتسابش را مخصوص خداوند است دانستند.

و عده ای دیگر با انحراف از مسیر تعیین شده توسط خداوند و رسولش، امر خلافت را انتخابی دانستند و تکلیف خلیفه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله را به انتخاب مردم واگذار کردند.

اما معاویه نوع دیگری از خلافت که خلافت موروثی بود بنا نهاد.

 

در این شرایط بود که حضرت سید الشهدا علیه السلام با درک عمق خطری که از سوی بدعتگذاران صورت گرفته بود، سکوت را شکستند و درصدد آگاه کردن مسلمانان برآمدند. 

مردمی که به خاطر فاصله گرفتن از خلفای راستین رسول خدا صلی اللَّهُ علیه و آله دچار گمراهی در امر ولایت و خلافت شده بودند، در آستانه وقوع در ضلالتی جدید با نام بیعت با خلافت موروثی شدند.

 

این را باید در کنار مطلب مهم دیگری بگذاریم که شخص یزید با داشتن فسق و فجوری که در نوع خود بی سابقه بود، ادعای مقام خلافت و رهبری مسلمانان را داشت. چه بسیار مسلمانانی که با داشتن تفکرهای القائی ناصواب، اطاعت از زمامدار جامعه را با هر خصلتی که داشته باشد، بر رعیت لازم میدانستند. ولو آن زمامدار شخصی مثل یزید باشد!

 

امام حسین علیه السلام با عدم تمکین نسبت به خلافت فرد فاسقی مثل یزید، نشان دادند که خلافت خدا و رسولش منصبی نیست که هر شخصی لیاقت تصدی آن را داشته باشد و اطاعت مطلق فقط از کسانی درست است که اهلیت آن را داشته باشند.

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.