یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

شیخ محمد تقی بافقی یکی از علمای بزرگ و جلیل القدر و صاحب مقامات و کرامات و در امربه معروف و نهی از منکر بسیار سختگیر و شجاع و بی باک بود.

چنانکه در یکی از حمامهای قدیم دید سرهنگی ریشش را میتراشد. نزدیک آمد و به او گفت: مگر نمی دانی که دراسلام تراشیدن ریش حرام و گناه است؟ چگونه به این گناه اقدام میکنی؟ سرهنگ از جرأت و اهانت ایشان عصبانی شد و کشیده‌ای به صورت شیخ زد و گفت: به توچه که من ریشم را میتراشم؟

شیخ باکمال خونسردی مانند پدری دلسوز که فرزندش را نصیحت میکند، طرف دیگر صورتش را به سمت او گرفت و فرمود: یک سیلی هم به این طرف صورتم بزن، ولی خواهش میکنم ریشت را نتراش.

سرهنگ از مشاهده ی این حلم و موعظه خیرخواهانه از عمل خود پشیمان شد و از سلمانی حمام پرسید: این آقا کیست؟ سلمانی گفت: این آقا شیخ محمد تقی بافقی است. سرهنگ چون شیخ را شناخت بیشتر ناراحت و پشیمان شد. آمد دست آقا را ببوسد و عذرخواهی نمود وبعد به دست ایشان توبه کرد و بالاخره از نفس پاک شیخ عاقبت بخیر شد.[1]


[1] مردان علم در میدان عمل، ص 269

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">