یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌ها، دروس، سخنرانی‌ها و مکتوبات حجت‌الاسلام حجت پناه‌زاده

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

نقش حضرت ابوطالب در حمایت از رسول خدا (ص) و دین اسلام

پنجشنبه, ۲ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۲۸ ب.ظ

1. حضرت ابوطالب سلام الله علیه از سن هشت‌سالگى رسول خدا صلّی الله علیه و آله تا پنجاه سالگی آن حضرت حفاظت و حراست او را بر عهده داشت؛ و پروانه‌وار گرد شمع وجود او مى‌گشت، و تا روزى که «محمد»، صاحب درآمدى شد، هزینۀ زندگى او را مى‌پرداخت و او را بر خود و فرزندانش مقدم مى‌داشت.

2. عبد المطلب (جدّ پیامبر) «محمد» را در آخرین لحظات عمر خود به او سپرد و او را با شعر زیر مخاطب ساخت: «اوصیک یا عبد مناف بعدی بموعد بعد أبیه فرد» [اى عبد مناف (نام ابو طالب عبد مناف بوده و لذا پدرش او را با این اسم خطاب مى‌نماید)[1] نگاهدارى و حفاظت شخصى را که مانند پدرش یکتاپرست است، بر دوش تو مى‌گذارم]. وى در پاسخ عبد المطلب گفت: «پدر جان، محمد هیچ احتیاج به سفارش ندارد، زیرا او فرزند من است و فرزند برادرم».[2]

3. این شخص همان عموى مهربان رسول خدا صلّی الله علیه و آله است که در دوران محاصره در شعب شب‌ها او را از خوابگاهم بلند مى‌کرد، و دست او را مى‌گرفت در نقطۀ دیگرى وسائل استراحتم را فراهم مى‌نمود و فرزند دلبند خود على علیه السلام را در خوابگاه او مى‌خوابانید، و نظر او این بود که هرگاه قریش به طور ناگهانى بریزند و بخواهند او را در حالت خواب قطعه‌قطعه کنند، تیرشان به هدف اصابت نکند، و فرزند وى على علیه السلام فداى بقا و زندگى او گردد. حتى شبى که فرزند وى على علیه السلام به او گفت: بابا جان سرانجام من یک شب در همین بستر کشته خواهم شد: او را با لحن شدیدى پاسخ داد: فرزندم، بردبارى از نشانه‌هاى خردمندى است، هر زنده‌اى به سوى مرگ خواهد رفت. من بردبارى تو را آزموده‌ام و بلاها سخت دشوار است. تو را فداى زنده ماندن نجیب، فرزند نجیب (محمد بن عبد اللّٰه) نموده‌ام[3] و فرزند او على علیه السلام، وى را با سخنانى شیرین‌تر و نغزتر پاسخ داد و مرگ خود را در راه پیامبر صلى الله علیه و آله افتخار خود دانست.

4. عموى گرامى و وفادار رسول خدا صلّی الله علیه و آله که در راه آن حضرت سه سال دربه‌در شد و استراحت را از عموم فامیل سلب نمود و دستور داد همگى با رسول خدا (ص) در میان دره‌اى بسر ببرند، و به ریاست و سیادت و آقائى خود پشت‌پا زد، یعنى تمام دنیا و هستى خود را از دست داد و او را گرفت و پیامى سخت و کوبنده براى قریش فرستاده و به آنان آشکارا فهمانید: هرگز از یارى آن حضرت نخواهد دست برداشت و به آنان گفت:

«فلا تحسبونا خاذلین محمداً لذى غربة منا و لا متقرب- ستمنحه منا ید هاشمیة و مرکبها فى الناس اخشن مرکب»

[اى دشمنان محمد تصور نکنید! که ما از محمد دست برمى‌داریم نه! او پیوسته در نزد دور و نزدیک ما گرامى است. بازوان قوى هاشمى او را از هر گزندى مصون مى‌دارد].

به نقل از: فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام جلد 1، صفحه 155 الی 157


[1] گاهى گفته مى‌شود که نام او عمران است، چنانکه در زیارتنامه‌اى مستحب است از دور خوانده شود، پیامبر صلى الله علیه و آله را چنین خطاب مى‌کنیم. السلام على عمّک عِمرانِ ابى طالب، برخى تصور کرده‌اند که ابو طالب نام او است نه کنیۀ او.

[2] یا ابَةِ لا تَوصیَنَّ بِمُحمدِ فَانَّهُ ابنى و ابنُ اخى.

[3] «اصبرن یا بنى فالصبر احجى کل حى مصیره لشعوب- قد بلوناک و البلاء شدید لفداء النجیب و ابن النجیب». امیر مؤمنان در پاسخ پدر چنین گفت: «أ تأمرنی بالصبر فى نصر احمد و و اللّٰه ما قلت الذى قلت جارعاً- و لکن احببت ان ترى نصرتى و تعلم ان لم لم ازل لک طائعاً» («مناقب ابن شهرآشوب»، ج 27/1؛ «الحجة» / 70).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">