شنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، ۰۹:۰۵ ق.ظ
درسی از صفحه دویست و ده قرآن کریم
خداوند در آیه دوازده سوره یونس، با اشاره به فطرت توحیدى همه انسانها میفرماید:
«وَ ما کانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» [(در آغاز) مردم جز امّتى واحد نبودند (و بر فطرت پاک توحیدى بودند)، پس دچار اختلاف شدند، (گروهى موّحد و گروهى مشرک،) و اگر سنّتِ (مهلت یافتن مردم براى آزمایش) از سوى پروردگارت مقدّم و مقدّر نگردیده بود، (در همین دنیا) میان مردم در آنچه اختلاف مىکردند، داورى مىشد (و به هلاک منحرفان حکم مىگردید)].
دو نکته از درسهای این آیه عبارت است از اینکه:
1. در آغاز همه افراد بشر امت واحدى بودند و جز توحید در میان آنها آئین دیگرى نبود (وَ ما کانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً).
این فطرت توحیدى که در ابتدا دست نخورده بود با گذشت زمان بر اثر افکار کوتاه و گرایشهاى شیطانى، دستخوش دگرگونى شد، گروهى از جاده توحید منحرف شدند و به شرک روى آوردند و طبعا جامعه انسانى به دو گروه مختلف تقسیم شد: گروهى موحد و گروهى مشرک شدند (فَاخْتَلَفُوا). بنابراین شرک در واقع یک نوع بدعت و انحراف از فطرت است.
2. دلیل اینکه خداوند این اختلاف را از طریق مُجازات سریع مشرکان بر نمى چیند تا بار دیگر همه جامعه انسانى موحّد شوند، این است که سنت و فرمان آفرینش دائر به آزادى انسان ها است که از آغاز چنین بوده است؛ زیرا اگر منحرفان و مشرکان بلافاصله مجازات شوند، ایمان موحدان تقریبا جنبه اضطرارى و اجبارى پیدا می کند و حتما از روى ترس و وحشت خواهد بود، و چنین ایمانى نه مایه افتخار است، و نه دلیل بر تکامل، خداوند این داورى و کیفر را بیشتر براى سراى دیگر گذاشته است تا نیکوکاران و پاکان آزادانه راه خود را انتخاب کنند.
به همین خاطر میفرماید: «اگر فرمان سابق الهى دائر بر آزادى بشر در مسیر هدایت که رمز تکامل و پیشرفت او است نبود، خداوند به زودى در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىکرد» و مشرکان و منحرفان را به کیفر مىرسانید (وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 8، ص 251 و 252؛ 28جلد، دار الکتب الإسلامیة - ایران - تهران، چاپ: 10، 1371 ه.ش.