دو آسیب افراط در برآورده کردن نیازهای فرزندان
یکی از روشهای تربیت فرزندان، مواجه کردن آنان با «ناکامی بهینه» است.
ناکامی بهینه عبارت است از ناکام کردن فرد موردنظر، بهاندازه قابلیت و ظرفیت تحمل او.
برای این منظور ابتدا باید نیازهای فرد موردنظر را شناسایی کنیم. سپس در برآوردن (حداقل بعضی از) این نیازها، بهاندازه ظرفیت او ناکامی را به او بچشانیم؛ بهعبارتدیگر نباید تمام نیازهای او را در حد صد در صد ارضا کنیم.
این ناکامی میتواند بهصورت تأخیر انداختن در تأمین بعضی از نیازها و یا برآوردن این نیازها بهصورت محدود و مدیریتشده باشد.
توجه به این نکته لازم است که چشاندن ناکامی بهینه به متربی، به معنی محروم کردن او و یا عدم توجه به نیازهای او نیست؛ زیرا این نوع محرومیتها و بیتوجهی نسبت به برآوردن نیازهای طبیعی و معقول او صدمات جبرانناپذیری را بر او وارد خواهد کرد. به همین خاطر است که ناکام کردن را به عبارت «بهینه» و «میزان ظرفیت مخاطب» مقید کردیم.
ارضا کردن کامل بعضی از نیازهای شخص تحت تربیت، دو آسیب جدی برای او دارد:
اول اینکه انگیزهای برای بهبود وضعیت موجود خود نخواهد داشت.
محرومیت از برخی از نیازها باعث میشود تا انسان برای دستیابی به آن نیازمندیها تلاش نماید و برای زندگی و کار و به عبارت بهتر به آینده امیدوار باشد.
فردی که تمامی نیازها و خواستههای او تأمین شده است، انگیزۀ کمتری برای پیشرفت در عرصههای مختلف اجتماعی و روانی خواهد داشت.
دومین آسیب عبارت است از ضعف روحیه صبر و استقامت در برابر مشکلات است.
فردی که برای تأمین نیازهایش کمترین نیازهایش کمترین مقاومتی ندیده است و هرزمان و هر چه دلش خواسته است برای او فراهمشده است، معلوم نیست در برابر انواع مشکلات و محرومیتهای زندگی که طبیعتاً به سراغش خواهند آمد استقامت داشته باشد.
دلیل اینکه بسیاری از شخصیتهای بزرگ تاریخ که توانستند در میان امتها مؤثر باشند از افرادی بودند که در دوران خردسالی و جوانی با محرومیتها و مشکلات گریبان گیر بودند نیز همین است.
بزرگترین و اشرف خلائق «حضرت سیدالانبیاء محمد مصطفی صلیالله علیه و آله» کسی بود که از همان کودکی طعم یتیمی و محرومیت را چشید و در هنگام بعثت نیز با انواع نامهربانیها و محدودیتهای مشرکان مواجه گردید.