یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

این نخلستان‌ها مرکز جهان است ...

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۹ ق.ظ


غروب نزدیک می‌شود و توگویی تقدیر زمین از همین حاشیه‌ی اروندرود است که تعیین می‌گردد؛ و مگر به‌راستی جز این است؟

بچه‌ها آماده و مسلح، با کوله‌پشتی و پتو و جلیقه‌های نجات، در میان نخلستان‌های حاشیه‌ی اروند، آخرین ساعات روز را به‌سوی پایان خوش انتظار طی می‌کنند. این‌ها بچه‌های قرن پانزدهم هجری قمری هستند؛ هم آنآن‌که کره‌ی زمین قرن‌هاست انتظار آنان را می‌کشد تا بر خاک بلادیده‌ی این سیاره قدم گذارند و عصر ظلمت و بی‌خبری را به پایان برسانند...

و اینک آنان آمده‌اند، با سادگی و تواضع، بی‌تکلف و صمیمی، در پیوند با آب و درخت و آسمان و خاک و باران... و پرندگان؛ و تو هم که از غرورآباد پرتکلف نفس اماره راه‌گم‌کرده‌ای و به‌یک‌باره خود را در میان این بندگان مطیع خدا یافته‌ای، حس می‌کنی که به برکت آنان، با همه‌چیز، آب و درخت و آسمان و خاک و باران و پرندگان و دیگر انسان‌ها پیوند خورده‌ای و بین تو و رب‌العالمین هیچ‌چیز نمانده است و دائم الصلوة شده‌ای.

غروب نزدیک می‌شود و انتظاری خوش، دل بی‌تاب تو را در خود می‌فشارد.

این نخلستان‌ها مرکز جهان است و اگر باور نداری، خود به خیل این یاوران صاحب‌الزمان بپیوند تا دریابی که چه می‌گویم. مگر نه این است که زمان در کف صاحب‌الزمان است و اینان نیز یاوران او؟ مگر نه این‌چنین است که خداوند انسان را برای خلیفة اللهی آفریده است؟ و مگر نه این‌چنین است که انسان را عبودیت حق به خلیفة اللهی می‌رساند؟

این نخلستان‌ها مرکز جهان است، چراکه بهترین بندگان خدا، یعنی بنده‌ترین بندگان خدا در اینجا گردآمده‌اند تا بر صف کفر بتازند و بند از اسرای شب برگیرند و آیینة فطرت‌ها را از تیرگی گناه بزدایند و کاری کنند تا جهان بار دیگر اهلیت ولایت نور را پیدا کند.

بعضی‌ها وضو می‌گیرند و بعضی دیگر پیشانی‌بندهایی را که رویشان نوشته شده است «زائران کربلا» بر پیشانی می‌بندند. در اینجا و در این لحظات، دل‌ها آن‌چنان صفایی می‌یابد که وصف آن ممکن نیست. گفتم که هیچ‌چیز در میانه‌ی تو و رب‌العالمین باقی نمی‌ماند _ خود تو، آن‌که به او می‌گویی من؛ و در اینجا دیگر منی در میانه نیست؛ من می‌میرد و همه به هم پیوند می‌خورند. آنگاه دست‌ها در هم گره می‌خورند و دیگر رها نمی‌شوند.


دریافت فیلم - بریده ای از مستند روایت فتح

دریافت صوت متن با صدای شهید آوینی

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.