چرا باید از احکامی که علت آنها را نمیدانیم تبعیت کنیم؟
بیماری را در نظر بگیرید که برای درمان بیماریاش سراغ پزشک متخصص و مطمئن میرود. پزشک هم داروهایی را برای درمان او تجویز میکند.
حال آیا لازم است بیمار در مورد جزئیات و علت تجویز تکتک داروها باخبر شود و بعدازآن داروها استفاده کند؟!
مطمئناً لازم نیست. زیرا او پزشک را متخصص میداند و مطمئن است که پزشک دارویی را بیدلیل تجویز نمیکند.
یا اینکه اتومبیل خود را برای تعمیر به مکانیک میبرد. آیا لازم است از علت تکتک اقدامات مکانیک باخبر شوید؟! چهبسا سؤال جوابهای متعدد از دلیل کارهای مکانیک، او را ناراحت کرده و از تعمیر اتومبیل دست بکشد.
در مورد احکام شریعت نیز چنین است.
وقتی انسان باعقل خود این مطلب را دریافت که خداوند تربیت تکوینی و تشریعی او را بر عهده دارد و برنامه سعادت دنیوی و اخرویاش در دست اوست، میفهمد که تمامی احکام الهی حسابشده و دارای دلیل است. چه ما نسبت به این دلایل و حکمتها آگاهی داشته باشیم یا نداشته باشیم.
هرچند به بعضی از این حکمتها هم از طریق عقل و هم از طریق آیات و روایات میتوان دستیافت.
علاوه بر اینکه در بعضی از احکام، عقل ما به خاطر محدودیتی که دارد قدرت درک این حکمتها را ندارد.
بنابراین لازم نیست برای تبعیت از احکام شریعت، ابتداءاً به علل تمام این احکام پی ببریم.