چند عامل سلب توفیق نشاط در عبادت
علاوه بر عوامل روحی و جسمی که در نشاط معنوی تأثیرگذار هستند، اصلیترین عاملی که باعث آمادگی روحی و اشتیاق برای نماز، تلاوت قرآن، دعا و مناجات میشود، توفیق الهی است. تا جای که اگر توفیق الهی شامل حال انسان نشود، انسان موفق به بندگی خداوند نخواهد شد.
عوامل متعددی در جلب توفیق اطاعت و بندگی نقش دارند؛ همچنان که عواملی نیز در سلب این توفیق الهی نقشآفرین هستند.
در دعای شریف ابوحمزه ثمالی، به چند مورد از عوامل سلب توفیق نشاط و اشتیاق در نماز و مناجات اشارهشده است.
در فقرهای نورانی از این دعای روحانگیز، محضر خداوند چنین عرضه میداریم:
اللَّهُمَّ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتِکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُکَ
خداوندا چه شده است بر من هرزمانی که گفتم مهیا و آمادهام و برای ادای نماز در مقابلت ایستادم و با تو راز و نیاز کردم، در آن زمان که نماز میخوانم خواب را بر من مسلط کردی و در آن زمان که راز و نیاز میکردم توفیق آن را از من گرفتی؟!
مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی [قَدَمَیَ] وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ
چه شده است بر من که هر وقت با خود گفتم که باطنم اصلاح شده و به توبهکنندگان نزدیک شدهام، بر ابتلایی دچار شدم که پایم لغزید و بین من و بندگیات فاصله انداخت؟!
در ادامه این مناجات، امام سیدالساجدین و زینالعابدین علیهالسلام بابیان عوامل احتمالی سستی و بیحالی انسان نسبت به عبادت، چنین عرضه میدارند:
سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدَتْنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی
آقا و سرورم! شاید مرا از درگاهت رانده و از بندگیات دور کردهای
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی
یا شاید مرا سبک شمارنده حقت یافتهای که مرا راندهای
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی
یا شاید مرا روی گردانده از خودت یافتهای که بر من غضب نمودهای
أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی
یا شاید که مرا در جایگاه دروغگویان یافتهای که مرا رها کردهای
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی
یا شاید که مرا ناسپاس بر نعمتهایت یافتهای که محرومم نمودهای
أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی
یا شاید که مرا دور از مجالس علمایت یافت ای که خوارم کردهای
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی
یا شاید مرا در میان غافلان یافتهای که از بخشش و احسانت ناامید کرد ای
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی
یا شاید که مرا همنشین اهل باطل یافتهای که مرا در میان آنها رها کردهای
أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی
یا شاید که دوست نداشتهای که صدایم را بشنوی که مرا دور کردهای
أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی
یا شاید به جرم و جنایتم کیفرم نمودهای
أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی
یا شاید به خاطر بیشرمیام نسبت به تو مجازاتم کردهای
(إقبال الأعمال -ط القدیمة ؛ سید ابن طاووس ؛ ج1 ؛ ص70)
با توجه به این فقرات نورانی میتوان گفت عوامل زیر میتوانند ازجمله علل سلب توفیق نشاط و بیرغبتی نسبت به عبادت باشند:
دوری از علماء و بندگان شایسته خدا
مشغول شدن به امور دنیا و رویگردانی از خدا
عدم رعایت ادب بندگی و سبک شمردن حق خداوند
ناسپاسی نسبت به نعمتهای الهی
غفلت
همنشینی با اهل باطل
ارتکاب گناهان
نداشتن حیاء بندگی در برابر خداوند
حاجی عالی بود ... به دردمون خورد واقعاً