تقاضایی که منافقان در روز قیامت از مؤمنان میکنند
برای رسیدن به مقصد، باید راه را مشاهده کرد و دیدن راه هم وابسته روشنایی است.
تا نور نباشد، پیمایش مسیر ممکن نیست؛ مخصوصاً اگر مسیر، طریق آسانی نداشته باشد. قدمی که در تاریکی برداشته میشود به ناکجاآباد میانجامد.
ایمان و اعمال صالحی که ناشی از آن است، نوریست که مسیر سعادت انسان را به او نشان میدهد. چیزی که مؤمنان با بهرهمندی از آن، بهشت جاودان الهی را برای خود به ارمغان میآورند:
یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُم بَینْ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تجَرِى مِن تحَتهِا الْأَنهْارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
(... و آن در روزى است که مردان و زنان مؤمن را مى بینى که نورشان از پیش رو و از دست راستشان در حرکت است، بشارت باد شما را در امروز به جناتى که نهرها از دامنه اش روان است، و شما در آن جاودانید، و این خود رستگارى عظیم است)
اگر نور ایمان نباشد، ظلمات کفر او را فرامیگیرد و اینجاست که بهجای طی طریق سعادت، در شقاوت قدم خواهد نهاد.
منافق هرچند در ظاهر با اهل ایمان است، ولی درواقع این کفر است که قلب او را فراگرفته است. نتیجه کفر منافق هم محروم ماندن از نور ایمان است.
منافقین همچنان که در دنیا در میان اهل ایمان بودند، در روز قیامت هم میخواهند در کنار مؤمنان بوده و از نور آنان بهرهمند شوند. و حالآنکه خواسته آنها هرگز محقق نخواهد شد.
در روز قیامت کافران منافق صفت مشاهده میکنند که نور ایمان، مؤمنان را فراگرفته است و با آن نور بهسوی جایگاه ابدی خویش در بهشت میروند.
اینجاست که وقتی محرومیت خود از این نور را میبینند، ملتمسانه از مؤمنان تقاضا میکنند قدرى مهلتشان دهند و در انتظارشان بایستند تا ایشان هم برسند. از مؤمنان میخواهند که مختصرى از نور آنان گرفته تا راه پیش پاى خود را با آن روشن ساخته و طی مسیر نمایند.
این تقاضای منافقان با پاسخ منفی مؤمنین مواجه میشود و با جدایی از آنان، در ظلمات و عذاب الهی فرو می روند:
یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُواْ وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا فَضُرِبَ بَیْنهَم بِسُورٍ لَّهُ بَابُ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ
و در روزى است که مردان و زنان منافق به مردم باایمان بگویند: کمى مهلت دهید تا برسیم، و از نور شما اقتباس کنیم. به ایشان گفته مىشود به عقب برگردید، به زندگى دنیایتان، و ازآنجا نور بیاورید، در همین هنگام است که دیوارى میان این دو طایفه زده مى شود که در باطنش (طرف مؤمنین) رحمت و در ظاهرش (سمت منافقین) عذاب است.
وقتی میان آنان و مؤمنان جدایی افکنده شد، خطاب به مؤمنان صدا مىزنند: مگر ما در دنیا با شما نبودیم؟! چه شد که ناگهان از ما جدا شدید، و به روح و رحمت الهى رفتید؟!
ولی این پاسخِ مأیوس کننده را میشنوند که: آرى؛ باهم بودیم. ولى ازنظر مکتب و عقیده و عمل باهم فاصله داشتیم. شما گرفتار خطاهاى بزرگى بودید:
یُنَادُونهَمْ أَ لَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُواْ بَلىَ وَ لَاکِنَّکمُ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمَانىِّ حَتىَ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ
فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنکُمْ فِدْیَةٌ وَ لَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مَأْوَئکُمُ النَّارُ هِىَ مَوْلَئکُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ
منافقین به مؤمنین مىگویند که مگر ما با شما نبودیم؟ جواب مىدهند: چرا بودید ولیکن شما خود را در امتحان به هلاکت افکندید، چون همواره در انتظار ( انتظار گرفتاریها براى دین و متدینین) بودید، و در دین خود در شک و تردید بودید، آرزوهاى گوناگون (و از آن جمله آرزوى خاموش شدن نور دین و برگشتن متدینین از دین) شما را مغرور کرد ، تا آنکه مرگتان رسید، و بالأخره شیطان شما را به خدا مغرور کرد.
درنتیجه دیگر امروز از شما و از کفار فدیه و عوض پذیرفته نمى شود، منزلگاه و یاورتان آتش است، که بازگشت گاهی بس بد است.
(سوره مبارکه حدید ، آیات 12 تا 15)
- ۹۵/۰۹/۲۰