راز موفقیت مرحوم شیخ انصاری!
مسئله حقالناس و ادای حقوق دیگران چنان مهم است اولیاء الهی نسبت به آن اهتمام زیادی داشتند.
روایت شده که امیرالمؤمنین علیهالسلام از کنار قصابی که همراهش گوشت خوب و چاقی بود عبور میکرد.
در این هنگام قصاب رو به حضرت کرده و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین این گوشت چاقی است! از این گوشت بخرید.
حضرت فرمود: ثمنی همراه ندارم که آن را بخرم.
قصاب عرض کرد: اشکال ندارد، مبلغ آن را بعداً بپردازید؛ من صبر میکنم.
حضرت جواب دادند:
أنا أصبر عن اللحم1: (بهجای اینکه تو بر پس دادن مبلغ گوشت صبر کنی) من بر خریدن گوشت صبر میکنم.
این درس بزرگی برای ما است که تا میتوانیم با حفظ عزتنفس و مناعت طبع، خود را زیر بار چنین دیونی قرار ندهیم؛ زیرا علاوه بر اینکه با عزتنفس منافات دارد، چهبسا فرصتی برای ادای این دیون نداشته باشیم.
حکایتی پندآموز از مرحوم شیخ مرتضی
انصاری (ره)
نقل کردهاند که مرحوم شیخ انصاری (رحمهالله) یک هم مباحثهای داشت.
مرحوم شیخ تصمیم گرفت در نجف اشرف
بماند، ولی هم مباحثهای وی به وطنش مسافرت کرد.
از این جریان مدتی گذشت و اوایل ریاست شیخ بود که آن طالب علم برای زیارت به نجف
آمد.
این عالم وقتی شیخ را در مقام ریاست شیعه دید از او پرسید: من و تو هم بحث بودیم چطور شد شما به این مقام رسیدید و من همانم که بودم؟
مرحوم شیخ جواب دادند: «من شیره را
نخوردم و شما خوردید»! و این اشاره به این داستان بود که:
در ایام تحصیل یکمرتبه شیخ با هم مباحثه خود به مسجد کوفه میروند و در آنجا
گرسنه میشوند ولی تنها یک فلس پول داشتند. شیخ یک فلس پول را به رفیقش میدهد تا
برود و چیزی خریداری کند و بیاورد. او هم رفت و مقداری نان و شیره روی نان ریخته
بود، آورد. شیخ فرمود: این نان و شیره بهاندازه دو فلس است درحالیکه شما یک فلس
بیشتر نداشتی؟! رفیقش گفت: با آن یک فلس نان خریدم و یک فلس شیره را نسیه گرفتم.
شیخ فرمود: من از شیره نمیخورم چون نمیدانم که آیا میتوانم قرض را ادا کنم یا
نه؟ رفیقش خندید و از آن شیره خورد و شیخ تنها نان بدون شیره را خورد.
پینوشت:
ا. ارشادالقلوب دیلمی، ج ۱، ص ۲۳۴