چند علّت واجب شدن نماز، در بیان امام رضا علیهالسلام
یکی از آفاتی که بعضی از نمازگزاران دچار آن میشوند این است که از نمازخواندن لذت نمیبرند؛ نمازخواندن برای آنان تکراری شده و توجهی نسبت به معانی بلند نماز ندارند.
توجه به اینکه نماز چیست، برای چه تشریع شده است و چه آثاری دارد، باعث میشود انسان در نماز حضور قلب بیشتری پیدا کند و او را نسبت به ادای آن علاقهمند نماید.
نمونههایی از این معارف را میتوان در روایتی از امام رضا علیهالسلام مشاهده کرد.
از آن حضرت روایت شده که دربارۀ علّت و سر واجب شدن نماز فرمودند:
«أَنَّ عِلَّةَ الصَّلَاة أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِیَّةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلْعُ الْأَنْدَاد»
همانا علّت وجوب نماز آن است که نماز اقرار به ربوبیت خداوند عزوجل و نفى نظیر و شریک براى خداوند
است.«وَ قِیَامٌ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ بِالذُّلِّ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الْخُضُوعِ وَ الِاعْتِرَافِ وَ الطَّلَبُ لِلْإِقَالَةِ مِنْ سَالِفِ الذُّنُوبِ»
و نیز ایستادن انسان در برابر خداوند با حال مذلّت و مسکنت و خضوع و اعتراف به گناهان و نیز درخواست عفو از تقصیرات و برطرف ساختن آثار گناهانى است که شخص درگذشته مرتکب شده
«وَ وَضْعُ الْوَجْهِ عَلَى الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ إِعْظَاماً لِلَّهِ جَلَّ جَلَالُه»
همچنین صورت نهادن بر زمین است در هر روز به خاطر بزرگداشت خداوند جلّ جلاله
«وَ أَنْ یَکُونَ ذَاکِراً غَیْرَ نَاسٍ وَ لَا بَطَرٍ»
نماز سبب مىشود بنده پیوسته به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و طاغى و باغى نباشد
«وَ یَکُونُ خَاشِعاً مُتَذَلِّلًا رَاغِباً طَالِباً لِلزِّیَادَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیَا»
بنده با خشوع و تذلّل و رغبت در نماز، خواستار افزونى بهرۀ خود در دین و دنیا باشد.
«مَعَ مَا فِیهِ مِنَ الْإِیجَابِ وَ الْمُدَاوَمَةِ عَلَى ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لِئَلَّا یَنْسَى الْعَبْدُ سَیِّدَهُ وَ مُدَبِّرَهُ وَ خَالِقَهُ فَیَبْطَرَ وَ یَطْغَى وَ یَکُونَ ذَلِکَ فِی ذَکَرِهِ لِرَبِّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ قِیَامِهِ بَیْنَ یَدَیْهِ زَاجِراً لَهُ عَنِ الْمَعَاصِی وَ مَانِعاً لَهُ مِنْ أَنْوَاعِ الْفَسَاد»1
علاوه بر اینها انسان با نماز بر خود واجب میسازد که پیوسته و شبانهروز در مقام بندگى و به یاد آقا، مدبر و خالق خویش باشد و همین نماز گزاردن شخص در پیشگاه پروردگار خود و ایستادن در برابر خداوند، بازدارنده او از ارتکاب گناهان است و او را از فسادهاى گوناگون مانع مىشود.
پینوشت:
1. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص: 214