سفارشهای امام صادق علیهالسلام به شیعیان
در طول حیات ائمه معصومین علیهمالسلام، شیعیان بسیاری برای دیدار و شنیدن سفارشهای آن حضرات به محضر ایشان مشرَّف میشدند.
در بعضی از این دیدارها، حضرات معصومین علیهمالسلام به دوستان و شیعیانی که در مجلس حاضر نبودند و احیاناً در بلاد دیگر حضور داشتند، سفارشهایی میفرمودند تا به گوش آنان رسانده شود؛ سفارشهایی که گویا برای تمام شیعیان آن زمان و شیعیانی که در آینده خواهند آمد گفته میشدند و در هر زمان و مکانی برنامه سعادت ایشان محسوب میشوند.
یکی از این سفارشهای، فرمایشات حضرت امام صادق علیهالسلام است که به خَیثَمَۀ فرمودند.
از خَیثَمَۀ روایت شده که من قصد سفر داشتم؛ لذا برای وداع با امام صادق علیهالسلام، محضر ایشان رسیدم. پس آن حضرت فرمودند:
«أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا السَّلَامَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ»
به دوستان ما سلام برسان و ایشان را به تقوای خداوند متعال و عمل صالح سفارش کن؛
«وَ أَنْ یَعُودَ صَحِیحُهُمْ مَرِیضَهُمْ»
و آنان را سفارش کن به اینکه تندرستشان از مریضشان عیادت کند؛
«وَ لْیَعُدْ غَنِیُّهُمْ عَلَى فَقِیرِهِمْ»
غنیشان فقیرشان را عیادت کند؛
«وَ أَنْ یَشْهَدَ حَیُّهُمْ جَنَازَةَ مَیِّتِهِمْ»
و اینکه زندههایشان بر (تشییع) جنازۀ مردگانشان حاضر شوند؛
«وَ أَنْ یَتَلَاقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ»
و اینکه در خانه هایشان با یکدیگر ملاقات کنند؛
«وَ أَنْ یَتَفَاوَضُوا عِلْمَ الدِّینِ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ حَیَاةً لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا»
و اینکه از یکدیگر علم دین را فرابگیرند؛ بهدرستی که در آن حیات (زندهبودن) امر ماست (و) خدا رحمت کند به بندهای که امر ما را زنده گرداند؛
«وَ أَعْلِمْهُمْ یَا خَیْثَمَةُ أَنَّهُ لَا یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِلَّا الْعَمَلُ الصَّالِحُ»
ای خَیثَمَة؛ دوستان ما را آگاه کن که هیچچیز بهجز عمل صالح، ایشان را در برابر خداوند معذور نمیگرداند؛
«فَإِنَّ وَلَایَتَنَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْوَرَعِ»
پس بهدرستی که ولایت ما مگر بهوسیلۀ پرهیزکارى حاصل نمیشود؛
«فَإِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَیْرِهِ»
و بهدرستی که سخت ترین عذاب در روز قیامت از آنکسی است که عدالت را توصیف کند ولی خودش برخلاف آن عمل کند.1
پینوشت:
1. السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)؛ ج3؛ ص 649