ماجرایی عجیبتر از داستان اصحاب کهف!
یکی از وقایع شگفتآور بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام، قرآن خواندن رأس مطهر حضرت اباعبدالله علیهالسلام بود.
زید بن ارقم که از صحابه رسول خدا صلیالله علیه وآله بود و هنگام آوردن اسیران اهلبیت علیهمالسلام به کوفه و مجلس ابن زیاد در آنجا حضور داشت،1 ماجرای قرآن خواندن رأس مطهر را چنین نقل میکند:
در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم. هنگامیکه سر بریده حسین علیهالسلام که بر فراز نیزه بود از برابرم گذشت، شنیدم این آیه از سوره کهف را قرائت میفرمود که: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»2 (آیا گمان کردى اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!).
سپس زید گفت: به خدا سوگند بهمجرداینکه این آیه را از آن سر بریده نورانى شنیدم مو بر اندامم راست شد و عرض کردم: اى فرزند رسول خدا، به خدا سوگند سر بریده شما شگفتآورتر از ماجرای اصحاب کهف است.3
شاید مقصود زید از اینکه گفت «به خدا سوگند سر بریده شما شگفتآورتر از ماجرای اصحاب کهف است» این باشد که: هرچند ماجرای اصحاب کهف و رقیم شگفتآور است؛ ولی آنان پس از مرگشان سخن نگفتند؛ درحالیکه سر تو بعد از جدا شدن از بدن قرآن میخواند؛ پس داستان سر تو شگفتانگیزتر است.4
پینوشت:
1. فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص 231
2. سوره کهف، آیه 9
3. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ ج2؛ ص 117
4. تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیهالسلام (مهدی پیشوایی و جمعی از تاریخپژوهان)، ج 2، ص 68، پاورقی 4