ماجرای مسلمان شدن یهودی در مجلس یزید!
وقتی حسین شهید راه آزادگی است، تمام احرار عالم، اعم از شیعه و سنی، عرب و عجم و مسلمان و غیرمسلمان عاشقش خواهند شد.
مرحوم قطب راوندی قضیهای شنیدنی از یک یهودی نقل میکند با شناختن امام حسین علیهالسلام، زبان به اعتراض بر یزید گشود و بعد از مسلمان شدن درراه دفاع از مظلومیت سیدالشهداء علیهالسلام شهید شد.
راوندی این ماجرا را چنین نقل میکند:
وقتی سر امام حسین علیهالسلام را در برابر یزید گذاشتند و یزید با چوبدستی به دندانهای مبارک حضرت مىزد، رئیس یهودیان وارد شد و پرسید: این سر کیست؟
گفت: سر شخصى خارجى (کسی که علیه یزید خروج کرده) است.
یهودی پرسید: این خارجى کیست؟
گفت: حسین (علیهالسلام) است.
پرسید: او فرزند کیست؟
گفت: پسر على (علیهالسلام).
پرسید: مادرش کیست؟
گفت: فاطمه (سلامالله علیها).
پرسید: فاطمه (سلامالله علیها) کیست؟
جواب داد: دختر محمد (صلیالله علیه و آله).
پرسید: دختر پیامبر شما؟!
یزید گفت: آرى.
یهودى گفت:
«لَا جَزَاکُمُ الله خَیْراً بِالْأَمْسِ کَانَ نَبِیُّکُمْ وَ الْیَوْمَ قَتَلْتُمُ ابْنَ بِنْتِهِ»
خدا به شما جزاى خیر ندهد. کسی که دیروز پیامبرتان بود، امروز پسر دخترش را کشتید؟!
سپس گفت:
«وَیْحَکَ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ دَاوُدَ النَّبِیِّ نَیِّفاً وَ سَبْعِینَ أَباً فَإِذَا رَأَتْنِی الْیَهُودُ کَفَّرَتْ لِی»
واى بر تو! میان من و داود نبی (علیهالسلام) هفتادوچند نسل فاصله است، ولی وقتى یهودیان مرا مىبینند (به احترام جدم) تعظیم مىکنند (ولی شما نوۀ پیامبرتان را اینگونه کشتید؟!)
سپس رو به طشت کرد و سر را بوسید و گفت: «أشهد أن لا اله إلّا الله و أنّ جدّک محمّداً صلیالله علیه و آله رسول الله» و سپس بیرون آمد.
یزید دستور داد تا او را بکشند.1
پینوشت:
1. الخرائج و الجرائح؛ ج2؛ ص 581