چهار دلیل برای داشتن حجاب
احکامی را که شارع مقدس وضع نموده، بر اساس رعایت مصلحت و مفسده است. لذا اگر چیزی را واجب کرده به خاطر تأمین مصلحتی است که در آن وجود دارد و اگر چیزی را ممنوع کرده به خاطر دفع مفسدهای است که در آن وجود دارد.
یکی از این احکام که برای بانوان وضع شده است، تلبس به حجاب و پوشاندن زینتها در برابر مردان نامحرم است.
دربارۀ فلسفۀ حجاب مطالب زیادی گفته شده است؛ ازجمله مطالبی که توسط شهید مرتضی مطهری بیان شده است.
متن زیر تلخیص کلمات شهید مطهری دربارۀ فلسفۀ حجاب است که در کتاب «مسئلۀ حجاب» بیان شده است.
فلسفه حجاب اسلامى:
1. آرامش روانى
غریزه جنسى غریزهاى نیرومند و عمیق است که هرچه بیشتر اطاعت شود سرکشتر مىگردد. همچون آتش که هرچه هیزم به آن بیفزایند شعلهورتر مىشود.
زیباییهای زن ازیکطرف و میل زن به خودنمایى و خودآرایى از طرف دیگر، اگر کنترل نشود منجر به معاشرتهای بیبندوبار شده و تقاضاى جنسی را بهصورت یک عطش روحى و یک خواست اشباع نشدنى درمىآورد.
و از طرفى تقاضاى نامحدود خواهناخواه انجام ناشدنى است و انسان نمیتواند با هر کس و هر تعداد که دلش بخواهد و در هر زمان و مکان که دوست داشته باشد رابطۀ جنسی برقرار کند.
ارضا نشدن این خواستههای جنسی نامحدود، مقرون است بهنوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها که بهنوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیماریهای روانى مىگردد.
اسلام تدابیرى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم براى زنان و هم براى مردان تکلیف معین کرده است که یکی از این تکالیف حجاب است.
2. استحکام پیوند خانوادگى
همسر قانونى هر شخص ازلحاظ روانى عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ درحالیکه در سیستم آزادى کامیابى، همسر قانونى ازلحاظ روانى یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار مىرود و درنتیجه کانون خانوادگى بر اساس دشمنى و نفرت پایهگذاری مىشود.
سیستم روابط آزاد اولاً موجب مىشود که پسران تا جایى که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامیکه نیروهاى جوانى و شورونشاط آنها رو به ضعف و سستى مىنهد اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط براى فرزند زادن و احیاناً براى خدمتکارى و کلفتى بخواهند؛ و ثانیاً پیوند ازدواجهای موجود را سست مىکند و سبب مىگردد بهجای اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادى و محدودیت ببیند.
حجاب عاملی است برای اینکه زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونى چشم بپوشند، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز درصدد تحریک و جلبتوجه کسى جز شوهر خود نباشد و بدین ترتیب پاکترین و صمیمیترین عواطف بین زوجین در کانون خانواده شکل گیرد.
3. استوارى اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسى از محیط خانه به اجتماع، نیروى کار و فعالیت اجتماع را ضعیف مىکند.
اسلام نه مىگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه مىگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد و نه فعالیت اقتصادى خاصى را براى زن تحریم مىکند.
پوشانیدن بدن بهاستثنای وجه و کفّین در برابر نامحرم، مانع هیچگونه فعالیت فرهنگى یا اجتماعى یا اقتصادى نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروى اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهای شهوانى است.
4. ارزش و احترام زن
حریم نگهداشتن زن میان خود و مرد یکى از وسایلی است که زن براى حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. ازنظر اسلام، زن هراندازه متینتر و باوقارتر و عفیفتر باشد و خود را در معرض نمایش براى مرد نگذارد، بر احترامش افزوده مىشود.
قرآن کریم پسازآنکه توصیه مىکند زنان خود را بپوشانند مىفرماید: «ذلِکَ ادْنى انْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» یعنى این کار براى اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمىدهند بهتر است و درنتیجه دورباش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر مىگردد.
برای مطالعۀ بیشتر مراجعه شود به:
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج19، ص 427 (مسئلۀ حجاب، بخش سوم)
- ۹۶/۱۰/۱۷