ماجرای شنیدنی صبر کردن زن بادیهنشین در مرگ فرزندش
«بشارت باد بر صابران»!
این وعدهای است که خداوند به انسانهای مصیبت زدهای داده که خود را نباختهاند؛ همانان که خود را وهرآنچه دارند را امانت خدا میدانند و نسبت به ازدستدادن آنها شکایتی ندارند.
در احوالات زن مسلمان بادیه نشینى بنام «ام عقیل» چنین وارد شده که دو میهمان که راه را گم کرده بودند به خیمه اش وارد شدند.
در همان هنگام خبر درگذشت فرزند آن زن به او رسید.
زن به جای بیتابی کردن، از کسى که خبر مرگ فرزند را برایش آورده بود خواست تا اورا در پذیرایی مهمانها کمک کند. او گوسفندی که داشت را به آن شخص داد تا آن را ذبح کند. پس آن را آماده نمود و درمقابل میهمانها گذاشت.
مهمانها مىخوردند درحالی که از صبر این زن در شگفت بودند.
هنگامى که مهمانها از غذا خوردن فارغ شدند، زن باایمان از آنان خواست تا اگر میتوانند آیاتى از قرآن بخوانند تا مایۀ تسلى او در مرگ فرزندش باشد.
یکی از مهمانان این آیات را خواند:
«وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»[1]
زن پرسید: «تو را به خدا قسم، آیا این کلام قرآن بود که برایم خواندی»؟!
پاسخ داد: «آری به خدا سوگند».
پس زن رو به قبله ایستاد و چند رکعت نماز خواند و عرض کرد: «خداوندا! من آنچه را تو دستور داده بودى انجام دادم (و صبر کردم)؛ تو هم آنچه را (از رحمت و صلوات) وعده داده اى به من عنایت فرما».[2]
آری بشارت باد به صبرکنندگان؛ آنان که هرگاه مصیبتى به ایشان مىرسد مىگویند: «ما از آنِ خدائیم و به سوى او بازمىگردیم»؛ آنان کسانی هستند که درودها و رحمت خدا شامل حالشان شده و هدایت یافتگانند».
- ۹۷/۰۳/۰۹