چند پند و اندرز از کتاب آسمانی حضرت ابراهیم علیهالسلام
در قرآن کریم، یادی از کتاب آسمانی حضرت ابراهیم علیهالسلام شده است؛ درآنجا که می فرماید:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى صُحُفِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى»[1]و[2]
رستگار آن کس که خود را پاک گردانید؛ و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد. لیکن [شما] زندگى دنیا را بر میگزینید؛ با آنکه [جهان] آخرت نیکوتر و پایدارتر است. قطعاً در صحیفههاى گذشته این [معنى] هست، صحیفههاى ابراهیم و موسى.[3]
در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله محتوای صحف ابراهیم علیهالسلام بیان شده است.
از ابوذر رحمه الله روایت شده که از آن حضرت پرسید: «در صُحُف ابراهیم علیه السلام چه مطالبی بود»؟
حضرت فرمودند:
«کَانَتْ أَمْثَالًا کُلُّهَا وَ کَانَ فِیهَا»
همۀ آنها پند و اندرز[4] بود و در آن این مطالب بیان شده بود که:
«أَیُّهَا الْمَلِکُ الْمُبْتَلَى الْمَغْرُورُ إِنِّی لَمْ أَبْعَثْکَ لِتَجْمَعَ الدُّنْیَا بَعْضَهَا إِلَى بَعْضٍ وَ لَکِنْ بَعَثْتُکَ لِتَرُدَّ عَنِّی دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنِّی لَا أَرُدُّهَا وَ إِنْ کَانَتْ مِنْ کَافِرٍ»
اى فرمانرواى گرفتار و مغرور! من تو را نفرستادم تا دنیا را جمع کنى؛ بلکه از آن جهت فرستادم تا مگذارى ستمدیدگان (به جهت اینکه تو آنان را یاری نمیکنی) به درگاه من نیاز آرند؛ من دعاى ستمدیده را رد نمیکنم اگرچه کافر باشد.
«وَ عَلَى الْعَاقِلِ مَا لَمْ یَکُنْ مَغْلُوباً عَلَى عَقْلِهِ أَنْ یَکُونَ لَهُ سَاعَاتٌ سَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ یَتَفَکَّرُ فِیمَا صَنَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ وَ سَاعَةٌ یَخْلُو فِیهَا بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلَالِ فَإِنَّ هَذِهِ السَّاعَةَ عَوْنٌ لِتِلْکَ السَّاعَاتِ وَ اسْتِجْمَامٌ لِلْقُلُوبِ وَ تَوْزِیعٌ لَهَا»
انسان خردمند هر گاه کار خود را از دست نداده، باید ساعات خود را چنین قسمت کند:
بخشى که در آن با پروردگار خود مناجات کند و بخشى که در آن خود را حساب کند؛
بخشى که در آن در خلق و فعل خداوند بیندیشد؛
و بخشى که به لذّت بردن از حلال اختصاص دهد؛ چون این ساعت کمک ساعات دیگر است و دلها را خرّم و آسوده مىکند.
«وَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ بَصِیراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ فَإِنَّ مَنْ حَسَبَ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلَامُهُ إِلَّا فِیمَا یَعْنِیهِ»
و بر عاقل است که به زمان خود بصیرت داشته باشد و به کار خود بپردازد و زبان خود را حفظ نماید، زیرا که هر کس سخن خود را عمل خود به شمار آورد (و آن را بسنجد) سخنش کم مىشود مگر در چیزهایى که براى او مهمّ است.
«وَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ طَالِباً لِثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ تَلَذُّذٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّم»[5]
و بر عاقل است که در طلب سه چیز باشد:
تأمین زندگى؛ یا توشه گیرى براى معاد؛ و یا لذت بردن از راه غیر حرام.
[1] سوره اعلی: آیات 14 الی 19
[2] الخصال؛ ج2؛ ص 525
[3] ترجمه فولادوند
[4] مجمع البحرین، ج5، ص 472
[5] الخصال ؛ ج2 ؛ ص525