مورچه گمان مى کند که پروردگارش مانند او دو شاخک دارد!
معروف است: «مورچه گمان مى کند که پروردگارش مانند او دو شاخک دارد»![1]
حتی بعضی این کلام را با عنوان حدیث یاد کرده اند.[2]
این تعبیر حکایت از نکتۀ مهمی دارد و آن اینکه عقل بشر معمولی از درک و توصیف خداوند متعال عاجز است و لازم است با بهره گرفتن از انبیاء و ائمه علیهمالسلام که عارفین به حق خداوند ذوالجلال هستند، پروردگارش را بشناسد.
خداوند تبارک و تعالی، هم از حیث ذات و هم از حیث کمالات، نامحدود است و منزه هرگونه عیب و نقص میباشد. لذا نباید او را با اوصافی ستود که ناشی از اوهم و عقول نارسای بشر معمولی بوده و با ساحت کبرائی پروردگار سازگار نیست.
اینجاست که بیانات معصومین علیهم السلام به مدد عفل بشر میآیند و خداوند را به صورت صحیح به او میشناساند.
کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبۀ آغازین نهجالبلاغه که در توصیف پروردگار متعال ایراد شده است، نمونهای از این بیانات است:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِی لَا یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِی لَیْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ ... کَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ کُلِّ شَیْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَیْرُ کُلِّ شَیْءٍ لَا بِمُزَایَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَکَاتِ وَ الْآلَةِ»[3]
سپاس خداوندى را که سخنوران از ستودن او عاجزند؛ و حسابگران از شمارش نعمتهاى او ناتوان؛ و تلاشگران از اداى حق او درماندهاند. خدایى که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمىکنند و دست غوّاصان دریاى علوم به او نخواهد رسید. پروردگارى که براى صفات او حدّ و مرزى وجود ندارد و تعریف کاملى نمىتوان یافت و براى خدا وقتى معیّن، و سرآمدى مشخّص نمىتوان تعیین کرد. خدا همواره بوده و از چیزى به وجود نیامده است. با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد؛ و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله؛ بیناست حتّى در آن هنگام که پدیدهاى وجود نداشت.[4]