علاجی برای رذیلۀ «غیبت»
یکی از خصلت های نکوهیده که جزء گناهان بزرگ محسوب میشود، غیبت کردن پشت سر شخص مؤمن است.
مرحوم ملااحمد نراقی از علماى بزرگ قرن سیزدهم هجرى قمرى، «غیبت» را چنین تعریف کرده است:
«حقیقت غیبت آن است که چیزى نسبت به غیرى که شیعه باشد ذکر کنى که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد؛ خواه آن نقص در بدن او باشد؛ مثل اینکه بگویى: فلانى کور، یا کر، یا گنگ، یا نیم مرده، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد، یا احول، یا قطور و امثال اینها است؛ یا در نسب او باشد؛ مثل اینکه بگویى: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یا نانجیب و نحو اینها است؛ یا در صفات و افعال و اقوال او باشد؛ مثل اینکه بگویى: بد خلق، یا بخیل، یا متکبّر، یا جبان، یا ریا کار، یا دروغگو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بىوقت به خانه مردم مىرود و نحو اینها؛ یا در چیزى باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب؛ چنانکه بگوئى: جامه فلان کس چرکین است، یا خانه او چون خانۀ یهودان است، یا عمامه او مثل گنبدى است، یا بقدر گردوئى است، یا کلاه او دراز است، یا مرکب او جلف است و امثال اینها؛ و همچنین در سایر امورى که منسوب به او باشد و به بدى یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید».[1]
مرحوم شهید ثانی یک راهکار برای علاج غیبت کردن فرموده است و آن اینکه:
انسان باید بداند بر اساس روایات، غیبت کردن باعث خشم خداى تعالى میشود.
و باید بداند که در اثر غیبت کردن حسناتش نابود می شود؛ زیرا در قیامت آن حسنات را به کسی که پشت سر او غیبت شده در عوض آبرویی که از او برده خواهند داد و اگر حسناتی نداشته باشد، گناهان شخص غیبت شده را را به غیبت کننده میدهند
انسان باید بداند که با غیبت کردن دیگران، گرفتار خشم خداى تعالى است و شبیه کسی میشود که گوشت مرده را میخورد (همچنان که در آیۀ 12 سورۀ حجرات میفرماید: «أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ»: آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ البته که از آن کراهت دارید)
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز روایت شده که: «مَا النَّارُ فِی الْیُبْسِ بِأَسْرَعَ مِنْ الْغِیبَةِ فِی حَسَنَاتِ الْعَبْد»: آتش در از بین بردن حسنات از غیبت خشککنندهتر نیست.
چیزی که به حال انسان سودمند است این است که انسان در نفس خودش بیاندیشد و اگر در آن عیبى است، به رفع آن عیب بپردازد و یاد کند فرمودۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله را که فرمود: «خوشا به حال کسى که عیب خودش او را از عیب دیگران باز دارد» و باید شرم کند از اینکه عیبش را وانهد و بعیب دیگرى پردازد.
انسان خوب است بداند که اگر عیوب دیگران اختیاری است، عجز آنها در درمان عیوبشان مانند عجز خود او از درمان عیوبش است (یعنی همچنانکه خودش عیوبش را رفع نکرده، دیگران هم مانند او هستند). اگر هم غیبت کردن به خاطر نقص در خلقت کسی است، سرزنش آن شخص به خاطر آن عیب، در حقیقت ذم خالق است؛ همانطور که ذم یک صنعت، ذم صانع آن محسوب میشود.
و اگر انسان در خود عیبى نمیبیند، خدا را شکر کند و خود را به بزرگترین عیب (یعنی غیبت) آلوده نکند؛ البته اگر انصاف داشته باشد، خواهد دید که بى عیب دانستن خود، عین نادانی و بزرگترین عیوب است.
انسان بداند که همانطور که خودش از بدگویی دیگران در مورد او ناراحت میشود، دیگران نیز از بدگویی او دربارۀ خودشان ناراحت میشوند و چون خودش خوشش نمیآید که کسی بدش را گویند، همینطور نباید خوشش بیاید که در مورد دیگری بد بگوید.[2]