یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

بشارت «گام دوم انقلاب»

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۱۸ ق.ظ


یکی از جنگ‌ها و توطئه‌های مشرکین صدر اسلام برای براندازی اسلام و شکست دادن مسلمانان، «جنگ خندق» بود.

برای اینکه به اوضاع سخت مسلمانان در هنگام جنگ خندق واقف شویم، بهتر است به گزارش تاریخی زیر مراجعه کنیم:

یهودیان «بنى نضیر» که به سبب پیمان‏شکنى در سال چهارم هجرت توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدینه اخراج شده بودند، دست به توطئه زده و آهنگ مکه کردند و «قریش» را به نبرد با رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان تشویق نمودند. بدین ترتیب یهود نیروهاى عرب مشرک و یهود در این نبرد بر ضد اسلام بسیج شدند.

سپاه عرب بیش از ده هزار نفر بود؛ ولی عده مسلمانان بیش از سه هزار نفر نبود.

سپاه شرک نزدیک به یک ماه در پشت خندق توقف کرد؛ ولی به جز عده معدودى نتوانستند از خندق عبور کنند. از آنجا که به دلیل زمستان بودن و کم بود آذوقه، سپاه شرک نمی‌توانستند توقف بیشترى داشته باشد، دست به خدعۀ دیگری زدند و آن اینکه از یهودیان «بنى قریظه» که با رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم پیمان بسته بودند و در داخل مدینه در کنار مسلمانان با صلح و آرامش به سر مى‏بردند، استمداد طلبیدند تا آتش جنگ را در داخل مدینه روشن کنند و راه مدینه را به روى سپاه عرب باز نمایند. بنى قریظه نیز وسوسه شدند و این نقشه را کشیدند که از اشتغال مسلمانان به جنگ سوء استفاده کنند و شهر مدینه را غارت نمایند و زنان و کودکان مسلمان را که به خانه‏ها پناهنده شده‏اند مرعوب سازند و مقدمات نفوذ مشرکین به داخل مدینه را فراهم نمایند.[1]


با توجه به این شرائط سخت مسلمانان که هم از سوی مشرکین و احزاب مختلف خارجی تهدید می‌شدند و از جانب منافقین و پیمان شکنان داخلی، در تاریخ جنگ احزاب چنین آمده است که در اثناى حفر خندق که مسلمانان هر یک مشغول کندن بخشى از خندق بودند. روزى به قطعه سنگ سخت و بزرگى برخورد کردند که هیچ کلنگى در آن اثر نمى‏کرد. خبر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند. پیامبر ص شخصا وارد خندق شد، و در کنار سنگ قرار گرفت و کلنگى را به دست گرفت و با نخستین ضربه محکم را بر مغز سنگ فرود آورد، قسمتى از آن متلاشى شد و برقى از آن جستن کرد. پیامبر ص تکبیر پیروزى گفت و مسلمانان نیز همگى تکبیر گفتند. بار دوم ضربه شدید دیگرى بر سنگ فرو کوفت قسمت دیگرى در هم‏ شکست و برقى از آن جستن نمود. پیامبر تکبیر گفت و مسلمانان نیز تکبیر گفتند. پیامبر سومین ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن کرد و باقیمانده سنگ متلاشى شد. آن حضرت باز تکبیر گفت و مسلمانان نیز صدا به تکبیر بلند کردند. سلمان از این ماجرا سؤال کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«در میان برق اول سرزمین حیره و قصرهاى پادشاهان ایران را دیدم و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها پیروز مى‏شوند؛ و در برق دوم قصرهاى سرخ‏فام شام و روم نمایان گشت و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها نیز پیروز خواهند شد؛ در برق سوم قصرهاى صنعا و یمن را دیدم و جبرئیل باز به من خبر داد که امتم باز بر آنها پیروز خواهند شد، بشارت باد بر شما اى مسلمانان»!

منافقان نگاهى به یکدیگر کردند و گفتند چه سخنان عجیبى؟! و چه حرف‌هاى باطل و بى اساسى؟! او از مدینه دارد سرزمین حیره و مدائن کسرى را مى‏بیند و خبر فتح آن را به شما مى‏دهد، در حالى که هم‌اکنون شما در چنگال یک مشت عرب گرفتار هستید (و حالت دفاعى به خود گرفته‏اید) و حتى نمى‏توانید به بیت الحذر بروید (چه خیال باطل و پندار خامى؟!). (همچنانکه چنین شد و مسلمانان هم در جنگ احزاب پیروز شدند و هم در آینده به آن فتوحات دست یافتند)

در این هنگام آیه‌ای نازل شد و فرمود که «این منافقان و بیماردلان مى ‏گویند خدا و پیغمبرش جز فریب و دروغ، وعده‏ اى به ما نداده است» (آنها از قدرت بى پایان پروردگار بیخبرند)[2] (إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورا)[3].

 

نکته:

شرائط امروز ایران اسلامی را مقایسه کنید با شرائط مسلمانان صدر اسلام در جنگ خندق. به راستی چقدر شبیه است اوضاع کنونی به آن اوضاع دوران! دشمنان تا به دندان مسلح از قاره‌ها و کشورهای مختلف جهان و خائنین و توطئه گران داخلی، همه با هم جمع شده‌اند تا این حکومت اسلامی را بر زمین بزنند.

در این شرائط، رهبر معظم انقلاب بیانیه‌ای موسوم به گام دوم انقلاب را صادر می‌کند و در آن بیانیه، جهت گیری آیندۀ نظام اسلامی را مشخص می‌نماید.

اینجاست که عده‌ای همچون غافلان صدر اسلام، ریشخند می‌زنند که الآن چه جای بیانیه دادن بود؟! ایراد می‌گیرند که با این اوضاع سخت اقتصادی و با این دشمنی‌ها مگر می‌شود به آینده امیدوار بود و چنین خوش‌بینانه به آیندۀ انقلاب نگریست؟! و حال آنکه نمی‌دانند وعدۀ خداوند حق است و او وعده فرموده است که همچون مسلمانان زمان جنگ احزاب، حق، پیروز خواهد شد و وعده داده که:

«یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون‏»[4]

مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولى خدا جز این نمى ‏خواهد که نور خود را کامل کند، هرچند کافران خشنود نباشند.



[1] فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانى، ص 610 الی 618

[2] تفسیر نمونه، ج‏17، ص 225 و 226

[3] سوره احزاب، آیه 12

[4] سوره توبه، آیه 32

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.