برخی از نشانههاى بندگان خدا
مرحوم «زین الدین بن على» معروف به شهید ثانی، در کتاب «مسکن الفؤاد» روایتی (البته ذکر بدون سند) نقل کرده و آن اینکه:
«أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى بَعْضِ الصِّدِّیقِینَ أَنَّ لِی عِبَاداً مِنْ عِبَادِی یُحِبُّونِّی وَ أُحِبُّهُمْ وَ یَشْتَاقُونَ إِلَیَّ وَ أَشْتَاقُ إِلَیْهِمْ وَ یَذْکُرُونِّی وَ أَذْکُرُهُمْ فَإِنْ أَخَذْتَ طَرِیقَتَهُمْ أَحْبَبْتُکَ وَ إِنْ عَدَلْتَ عَنْهُمْ مَقَتُّکَ»
خداى تعالى به بعضى از صدّیقین و نیکان الهام کرد که: بندگانى دارم که مرا دوست دارند و من ایشان را دوست مى دارم و آنان مشتاق من و من مشتاق آنان هستم و آنها یاد من مى کنند و من یاد آنها مىکنم. چنانچه راه آنها را انتخاب کنى من تو را دوست مى دارم و اگر تخلف از روش آنان نمائى، تو را دشمن مى دارم.
آن صدّیق به پیشگاه پروردگار عرض کرد: علامت و نشانههاى آن بندگان که چنین و چنانند چیست؟
در این هنگام به او الهام شد:
«یُرَاعُونَ الظِّلَالَ بِالنَّهَارِ کَمَا یُرَاعِی الشَّفِیقُ غَنَمَهُ وَ یَحِنُّونَ إِلَى غُرُوبِ الشَّمْسِ کَمَا یَحِنُّ الطَّیْرُ إِلَى أَوْکَارِهَا عِنْدَ الْغُرُوبِ فَإِذَا جَنَّهُمُ اللَّیْلُ وَ اخْتَلَطَ الظَّلَامُ وَ فُرِشَتِ الْمَفَارِشُ وَ نُصِبَتِ الْأَسِرَّةُ وَ خَلَا کُلُّ حَبِیبٍ بِحَبِیبِهِ نَصَبُوا إِلَیَّ أَقْدَامَهُمْ وَ افْتَرَشُوا إِلَیَّ وُجُوهَهُمْ وَ نَاجَوْنِی بِکَلَامِی وَ تَمَلَّقُونِی بِأَنْعَامِی مَا بَیْنَ صَارِخٍ وَ بَاکٍ وَ مَا بَیْنَ مُتَأَوِّهٍ وَ شَاکٍ وَ بَیْنَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ وَ بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ بِعَیْنِی مَا یَتَحَمَّلُونَ مِنْ أَجْلِی وَ بِسَمْعِی مَا یَشْکُونَ مِنْ حُبِّی»
علامت آنان این است که در روز مراقبت سایه ها مى کنند. یعنى وقت را غنیمت مى شمارند در عبادت کردن چون سایه از نظر شرعى تعیین وقت مى کنند. چنانچه در تعیین زوال ظهر در احکام فقهى وقت نافله و فریضه به وسیله سایه معین مى شود. و این مراقبت مانند مراقبتشان از گوسفندان است، و منتظر غروب آفتاب هستند. براى عبادتهاى شب و شب زنده دارى و در هنگامى که مردم در رختخواب خود استراحت مى کنند. آنها مشغول رکوع و سجود و گریه و مناجات از خوف خدا هستند، و شکایت از هیچ چیزى نمى کنند.
سپس فرمود:
«أَقَلُّ مَا أُعْطِیهِمْ ثَلَاثاً الْأَوَّلُ أَقْذِفُ مِنْ نُورِی فِی قُلُوبِهِمْ فَیُخْبِرُونَ عَنِّی کَمَا أُخْبِرُ عَنْهُمْ وَ الثَّانِی لَوْ کَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ مَا فِیهِمَا فِی مَوَازِینِهِمْ لَاسْتَقْلَلْتُهَا لَهُمْ وَ الثَّالِثُ أُقْبِلُ بِوَجْهِی عَلَیْهِمْ أَ فَتَرَى مَنْ أَقْبَلْتُ بِوَجْهِی عَلَیْهِ أَ یَعْلَمُ مَا أُرِیدُ أَنْ أُعْطِیَه»
اول چیزى که به آنها عنایت مى کنم سه موهبت بزرگ است:
1. از نور خودم در دل ایشان مى افکنم که از من خبر مى دهند، همان گونه که من از آنها خبر مى دهم.
2. اگر آسمانها و زمینها و هر آنچه در آنها است در ترازوى عمل آنان باشد باز آن را براى وى اندک مى شمارم.
3. رو به سوى آنان مى کنم و کسى را که من رو به او مى کنم هیچ کس نمى داند که چه مى خواهم به او عطا کنم.
منبع روایت: شهید ثانى، مسکن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، ص 18 و 19
ترجمه روایت: ارمغان شهید (ترجمه مسکن الفؤاد)، ص 27 و 28