یکی از عوامل فخرفروشی
یکی از آفتهایی که انسان در هنگام بهرهگیری از نعمتهای الهی دچار آن میشود «فخرفروشی» است.
خداوند در قرآن کریم از این حالت انسان، با عبارت «فَخُور» یاد میکند و او را به خاطر این خصلت نکوهیده، سرزنش میکند و میفرماید:
«وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُور»[1]
اگر بعد از بیمارى که به وى رسیده، شفا و عافیتى به او بچشانیم مىگوید دردهاى بدى از من دور شد، و آن چنان شادى مىکند و فخر مىفروشد که گویى بهبودى را از ما ندانسته، و احتمال برگشتن بیمارى را نمىدهد.
با توجه به آیه، یکی از دلایل فخرفروشی انسان این است که انسان خود را مالک علیالاطلاق نعمتهای الهی میداند و چنان سرمست از این نعمتها میشود که خیال میکند این نعمتها هیچگاه از او سلب نخواهد شد.
انسان باید متوجه باشد که ﻓﺨﺮ، ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﻭ ﻓﻀﻴﻠﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﻛﺴﺐ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻪ ﻓﻀﺎﻳﻠﻰ (ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ، ﺧﻮﺵ ﻗﺎﻣﺘﻰ، ﺳﻠﺎﻣﺖ، ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﻫﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﻪ) ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ، ﺍﺯ ﻓﺨﺮﻓﺮﻭﺷﻰ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎنها ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﮕﺮﻯ؛ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺳﻠﺐ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭیهاﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ را ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻓﺨﺮ ﻣﻰ فروشد. [2]