اعتراف معاویه به فضائل حضرت علی اکبر علیهالسلام
از معاویه نقلشده است که روزی از اطرافیانش پرسید: چه کسى در میان مردم به مقام خلافت سزاوارتر است؟
گفتند: تو.
جواب داد:
لا أولى الناس بهذا الأمر علی بن الحسین بن علی جده رسولالله و فیه شجاعة بنیهاشم و سخاء بنی أمیة و زهو ثقیف.1
نه، بلکه سزاوارترین مردم براى این مقام على بن الحسین بن على است که جدش رسول خدا میباشد و شجاعت بنیهاشم و بخشش بنى امیه و جمال بنى ثقیف در وجود او است.
درباره جمال نورانی حضرت علیاکبر سلام الله علیه
روایت شده که از حیث صورت ظاهری و اخلاق و سخن گفتن، شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند. چنانکه آمده است:
در روز عاشورا هنگامی که علی بن الحسین علیه السلام قصد جهاد کرد، امام حسین علیه السلام انگشت سبابه خود را به طرف آسمان بلند کرده و عرض کرد:
اللَّهُمَ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ ص وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْه2
خداوندا! گواه باش، به تحقیق جوانى به جنگ و مبارزت شتافته که اشبه الناس از نظر خلقت و خُلق و منطق به رسولت صلّى اللَّه علیه و آله مىباشد. هر گاه اشتیاق زیارت پیامبرت را مىیافتیم او را مىنگریستیم.
اما در مورد شجاعت آن حضرت
این مطلب را در رفتار و گفتار آن حضرت مشاهده کرد.
در شجاعت حضرت علیاکبر علیه السلام همین بس که در روز عاشورا او به عنوان اولین فرد از خاندان امام حسین علیه السلام عزم جهاد کرده و جان خود را فداء کرد.
از امام باقر علیه السلام روایت شده که در مورد ایشان فرمودند:
أَنَّ أَوَّلَ قَتِیلٍ قُتِلَ مِنْ وُلْدِ أَبِی طَالِبٍ مَعَ الْحُسَیْنِ ابْنُهُ عَلِیٌّ3
همانا اولین کسی که از میان فرزندان ابی طالب در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، علی بن الحسین علیهماالسلام بود.
در مورد رجزهایی که آن حضرت در روز عاشورا، هنگام حمله به دشمن بر زبان داشت، گفته اند که این اشعار را میخواند:
"انا على بن الحسین بن على؛ من عصبة جد ابیهم النبى"
یعنى من على بن الحسین بن على میباشم. من از گروهى هستم که جد پدرشان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است.
"و الله لا یحکم فینا ابن الدعی؛ أطعنکم بالرمح حتى ینثنی"
بخدا قسم که پسر زنا زاده در میان ما حکومت نخواهد کرد. من شما را با این نیزه بقدرى میزنم که نوک آن بر گردد.
"أضربکم بالسیف أحمی عن أبی؛ ضرب غلام هاشمی علوی"
من شما را با شمشیر میزنم و از پدر خویشتن حمایت میکنم. من شما را نظیر جوان هاشمى و علوى میزنم.
"و اللَّه رب العرش لا نفارق جمعوکم او تغمد البوارق"
به آن خدائى که پروردگار عرش است ما از شما مفارقت نمىکنیم مگر اینکه شمشیرهاى درخشنده را غلاف کنید.
در مورد تعداد نفراتی که از دشمن به هلاکت واصل کرد هم گفته اند که:
وى آنقدر قتال کرد تا اینکه دشمنان بعلت کثرت نفراتى که از آنان کشته میشد دچار ضجه شدند و آن بزرگوار با اینکه عطشان بود تعداد یک صد و بیست نفر مرد را از لشکر یزید کشت.
همچنین بعد از اینکه نزد پدرشان برگشتند و برای آخرین بار عزم میدان کردند نوشته اند که وی همچنان مشغول قتال بود تا تعداد دویست نفر را بقتل رسانید.4
پاورقی:
1. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج45 ؛ ص45
2. اللهوف على قتلى الطفوف
3. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج45، ص: 45
4. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج45 ؛ ص43