یکی از دلایل معصوم بودن انبیاء و ائمه علیهم السلام
یکی از اعتقادات مسلم شیعیان عصمت انبیاء و ائمه علیهم السلام از گناه و معصیت پروردگار متعال است و یر این اعتقاد راستین، دلایل و براهین متعددی اقامه شده است.
از جمله دلایل معصوم بودن انبیاء و ائمه علیهم السلام این است که سر زدن گناه و معصیت از انسان، معلول عوامل مختلفی است و این عوامل در مورد معصومین علیهم السلام منتفی است.
«هشام بن حکم» که از شاگردان برجستۀ امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و از متکلمین بزرگ شیعه بود، این مطلب را به زیبایی بیان کرده است:
محمد بن ابى عمیر گوید: در مدت طولانى که با «هشام بن حکم» در صحبت بودم بهترین استفاده من از وى سخنى بود که دربارۀ صفت عصمت امام گفت. من از او پرسیدم که آیا امام معصوم است؟ فرمود: آرى. به او گفتم که حقیقت صفت عصمت در او چیست و به چه دلیل شناخته شود؟ هشام بن حکم پاسخ داد:
«إِنَّ جَمِیعَ الذُّنُوبِ لَهَا أَرْبَعَةُ أَوْجُهٍ لَا خَامِسَ لَهَا الْحِرْصُ وَ الْحَسَدُ وَ الْغَضَبُ وَ الشَّهْوَةُ فَهَذِهِ مَنْفِیَّةٌ عَنْهُ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ حَرِیصاً عَلَى هَذِهِ الدُّنْیَا وَ هِیَ تَحْتَ خَاتَمِهِ لِأَنَّهُ خَازِنُ الْمُسْلِمِینَ فَعَلَى مَا ذَا یَحْرِصُ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ حَسُوداً لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِنَّمَا یَحْسُدُ مَنْ هُوَ فَوْقَهُ وَ لَیْسَ فَوْقَهُ أَحَدٌ فَکَیْفَ یَحْسُدُ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَغْضَبَ لِشَیْءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا إِلَّا أَنْ یَکُونَ غَضَبُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ فَرَضَ عَلَیْهِ إِقَامَةَ الْحُدُودِ وَ أَنْ لَا تَأْخُذَهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ لَا رَأْفَةٌ فِی دِینِهِ حَتَّى یُقِیمَ حُدُودَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَتَّبِعَ الشَّهَوَاتِ وَ یُؤْثِرَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَبَّبَ إِلَیْهِ الْآخِرَةَ کَمَا حَبَّبَ إِلَیْنَا الدُّنْیَا فَهُوَ یَنْظُرُ إِلَى الْآخِرَةِ کَمَا نَنْظُرُ إِلَى الدُّنْیَا فَهَلْ رَأَیْتَ أَحَداً تَرَکَ وَجْهاً حَسَناً لِوَجْهٍ قَبِیحٍ وَ طَعَاماً طَیِّباً لِطَعَامٍ مُرٍّ وَ ثَوْباً لَیِّناً لِثَوْبٍ خَشِنٍ وَ نِعْمَةً دَائِمَةً بَاقِیَةً لِدُنْیَا زَائِلَةٍ فَانِیَةٍ»[1]
هشام گفت: تمام گناهان و معاصى از چهار راه پیدا شده که پنجمى ندارند. آن چهار تا عبارتند از: حرص، حسد، غضب و شهوت؛ و واضح و روشن است که این چهار تا از امام علیه السلام منتفى هستند و توضیح انتفاء این چهار صفت از امام علیه السّلام چنین است:
جائز نیست امام علیه السّلام نسبت به دنیا حریص باشد؛ زیرا دنیا و تمام شئونات آن زیر نگین (تحت قدرت و سلطنت) امام است؛ زیرا آن حضرت خازن مسلمین است و اختیار تمام دنیا به دست او است؛ از این رو براى چه حرص بورزد؟!
و نیز جایز نیست امام علیه السّلام حسود باشد؛ زیرا انسان نسبت به انسان برتر از خود حسد مى ورزد و حال آن که موجودى بالاتر و برتر از امام علیه السلام نیست تا بخواهد به او حسد داشته باشد؛ بلکه تمام انسان ها مادون مقام آن حضرت مىباشند و حسد داشتن نسبت به انسان مادون معقول نیست.
و همچنین جایز نیست امام علیه السّلام براى امرى از امور دنیا غضب کند؛ مگر آن که غضبش براى رضاى خدا باشد که در این صورت جایز بلکه ممدوح است؛ نظیر این که خداوند و حضرتش اقامه حدود را واجب کرده و آن جناب را مأمور ساخته در راه خدا از سرزنش سرزنشکنندگان ابایى نداشته باشد و در دین خدا رأفت و عطوفت را به کار نبرده تا حدود الهى اقامه شوند.
و نیز جایز نیست که امام تابع شهوات بوده و دنیا را بر آخرت اختیار کند؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ آخرت را محبوب آن حضرت قرار داده، همان طورى که دنیا را محبوب ما گردانیده؛ پس امام علیه السّلام به آخرت نظر مىکند همان طورى که ما به دنیا مىنگریم. بنابراین چطور ممکن است امام آخرت را ترک و دنیا را اخذ کند و اساسا دیده نشده که کسى صورت زیبا و جمیل را به خاطر روى قبیح رها کند یا طعام پاکیزه و خوش طعم را به خاطر طعام تلخ و بد طعم ترک نماید یا جامه نرم و لطیف را گذاشته و لباس خشن بپوشد یا نعمت دائم و باقى را فداى دنیاى زائل و فانى کند.
نکتۀ مهم:
در این بیانات، امام به منزلۀ یک انسان معمولی فرض شده و به خاطر سلطنت و مافوق بودن امام، حرص و حسد از او سلب شده است؛ هرچند مقام عصمت و ملکوتی امام منزه تر از این است که امام را اینچنین ار حرص و حسد سلب کنیم؛ زیرا امام حتی اگر سلطنت و ریاست ظاهری هم نداشته باشد، هیچگاه نسبت به مال دنیا حریص نشده و هرگز نسبت به دیگران حسد نمی برد.