اقسام خانواده در قرآن
اگر بخواهیم انواع خانواده های متشکل از زوجین را از لحاظ ایمان به خداوند دسته بندی کنیم، میبینیم که چهار دسته در این تقسم بندی متصور است:
دسته اول: خانواده ای که مرد و زن هر دو مؤمن به خداوند یکتا هستند.
دسته دوم: خانواده ای که مرد و زن هر دو کافر به خداوند یکتا هستند.
دسته سوم: خانواده ای که مرد آن خانواده مؤمن و زن او کافر به خداوند یکتا است.
و دسته چهارم: خانواده ای که زن آن خانواده مؤمن و مرد کافر به خداوند یکتا است.
با نگاه به قرآن کریم میبینیم که خداوند در ضمن آیات به هر یک ا زاین دسته ها اشاره نموده و مثالهایی برای این خانواده ها ذکر فرموده اند.
در ادامه مقاله به ذکر نمونه های قرآنی این خانواده ها پرداخت خواهیم کرد.
دسته اول: خانواده ای که مرد و زن آن خانواده هر دو مؤمن به خداوند یکتا هستند.
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیرا * إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا * إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَریراً 1
ترجمه:
و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر مىدهند و مىگویند: ما شما را بخاطر خدا اطعام مىکنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم. ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است.
در بیان این آیات شریفه از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که فرمودند:
کَانَ عِنْدَ فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) شَعِیرٌ فَجَعَلُوهُ عَصِیدَةً، فَلَمَّا أَنْضَجُوهَا وَ وَضَعُوهَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ جَاءَ مِسْکِینٌ، فَقَالَ الْمِسْکِینُ رَحِمَکُمُ اللَّهُ- أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ یَتِیمٌ فَقَالَ الْیَتِیمُ رَحِمَکُمُ اللَّهُ- أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا الثَّانِیَ، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ أَسِیرٌ فَقَالَ الْأَسِیرُ یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ- أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ- فَقَامَ عَلِیٌ (علیه السلام) فَأَعْطَاهُ الثُّلُثَ الْبَاقِیَ، وَ مَا ذَاقُوهَا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِمْ هَذِهِ الْآیَةَ إِلَى قَوْلِهِ وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هِیَ جَارِیَةٌ فِی کُلِّ مُؤْمِنٍ فَعَلَ مِثْلَ ذَلِکَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَل. 2
ترجمه:
مقدارى جو در نزد فاطمه علیها سلام بود. پس آن را (آرد کرده) با روغن و آب بیامیخت و نان پخت.
و چون در برابر خود نهادند که بخورند مسکینى آمد و گفت: خدا شما را ببخشاید پس على علیه السّلام برخاست و یک سوّم آن را به او بخشید.
و طولى نکشید که یتیمى آمد و گفت: خدا شما را ببخشاید پس على علیه السّلام برخاست و یک سوم را به او داد.
آن گاه اسیرى آمد و همان سخن را گفت: پس على علیه السّلام یک سوم باقیمانده را به او بخشید. و از آن چیزى نچشیدند.
پس خداوند آیات فوق را در شأن آنها نازل فرمود و حکم این آیات درباره هر مؤمنى که براى خدا چیزى ببخشد جارى است.
همچنین روایت شده که:
این خاندان [براى بهبودى حسن و حسین] نذر کردند سه روز روزه بگیرند و به نذر خود وفا کرده و روزه گرفتند و در هر سه شب [هنگام افطار] غذاى خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و خود به آن افطار نکردند. پس این آیات در مدح آنان نازل شد.3
دسته دوم: خانواده ای که مرد و زن آن خانواده هر دو، کافر به خداوند یکتا هستند
نمونه بارز این نوع خانواده که در قرآن هم به آنها اشاره شده، ابولهب و همسرش است.
نام او" عبد العزى" (بنده بت عزى) و کنیه او" ابو لهب" بود، او و همسرش" ام جمیل" که خواهر ابو سفیان بود از سختترین و بدزبان ترین دشمنان پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله بودند.4
خداوند در قرآن کریم با اشاره به این دو دشمن رسول خدا صلّی الله علیه و آله، عاقبت شوم آنها را بیان میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّت
ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ
سَیَصْلى ناراً ذاتَ لَهَبٍ
وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ
فی جیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَد.5
ترجمه:
به نام خداوند بخشنده مهربان * بریده باد هر دو دست ابو لهب (و مرگ بر او باد)! هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشید! و بزودى وارد آتشى شعلهور و پرلهیب مىشود و (نیز) همسرش، در حالى که هیزمکش (دوزخ) است، و در گردنش طنابى است از لیف خرما!
از روایات هم به خوبى استفاده مىشود که " ابو لهب" در بسیارى از مواقع همچون سایه به دنبال پیغمبر صلّی الله علیه و آله بود، و از هیچ کارشکنى فروگذار نمىکرد، مخصوصا زبانى زشت و آلوده داشت، و تعبیرات رکیک و زننده مىکرد، و شاید از این نظر سرآمد تمام دشمنان پیغمبر اسلام ص محسوب مىشد.
او تنها کسى بود که پیمان حمایت بنى هاشم را از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله امضاء نکرد، و در صف دشمنان او قرار گرفت، و در پیمانهاى دشمنان شرکت نمود.
او مرد ثروتمند مغرورى بود که بر اموال و ثروت خود در کوششهاى ضد اسلامیش تکیه مىکرد.
همسرش" ام جمیل" هم در دشمنی با رسول خدا صلّی الله علیه و آله کار را بدانجا رسانده بود که بوته هاى خار را بر دوش مىکشی، و بر سر راه پیغمبر اسلام صلّی الله علیه و آله مىریخت تا پاهاى مبارکش آزرده شود.6
دسته سوم: خانواده ای که مرد آن خانواده مؤمن و زن او کافر به خداوند یکتا است
نمونه این خانواده که در قرآن هم به آن اشاره شده است، خانواده دو تن از پیامبران الهی به نام های حضرت نوح و حضرت لوط علیهما السلام است.
با وجود این که همسران این پیامبران تحت سرپرستی ایشان بودند، ولی مع الاسف از ایمان این دو بزرگوار تأثیر نگرفتند و با ایشان دشمنی کردند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلین7
ترجمه:
خداوند براى کسانى که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانى که وارد مىشوند.
در بعضى از کلمات مفسران آمده است که اسم همسر حضرت نوح" والهه" و اسم همسر حضرت لوط" والعه" بوده است و بعضى عکس این را نوشته اند، یعنى نام همسر نوح را" والعه" و همسر لوط را" والهه" یا" واهله" گفته اند.
به هر حال این دو زن به این دو پیامبر بزرگ خیانت کردند، البته خیانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زیرا هرگز همسر هیچ پیامبرى آلوده به بىعفتى نشده است، چنان که در حدیثى از پیامبر اکرم ص صریحا آمده است،" ما بغت امرأة نبى قط":" همسر هیچ پیامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد".
خیانت همسر" لوط" این بود که با دشمنان آن پیامبر ع همکارى مىکرد، و اسرار خانه او را به دشمن مىسپرد، و همسر نوح نیز چنین بود.8
ابن عبّاس گوید: زن نوح علیه السّلام کافر بوده و بمردم مىگفت نوح دیوانه است و هر گاه یک نفر بنوح ایمان می آورد خبر میداد ستمگران از قوم نوح را و زن لوط مردم را به میهمانهاى لوط راهنمایى میکرد. پس این بود خیانت آن دو زن و هر زن پیغمبرى مرتکب زنا نشد و خیانت آنها در دین بود نه در ناموس و بى عفّتى.
سدى گوید: خیانت آنها این بود که کافر بودند. و بعضى گفته منافق و دو رو بودند.
ضحّاک گوید: خیانت آنها سخن چینى آنها بود که هر گاه خداوند به آن دو پیغمبر (ص) وحى می کرد آنها به مشرکین می رسانیدند.9
دسته چهارم: خانواده ای که زن آن خانواده مؤمن و مرد کافر به خداوند یکتا است
نمونه این افراد که در آیات الهی به عنوان نمونه زنان مؤمنات از او یاد شده آسیه بنت مزاحم است.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمین10
ترجمه:
خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش.
این بانوی مؤمنه با وجود اینکه تحت سرپرستی فرمانروای قدرتمندی چون فرعون بود و امکانات رفاه و دنیوی برای او از همه جهت برایش فراهم بود، کفر همسرش ذره ای در ایمان او تأثیری نگذاشت و در راه حفظ این ایمان راستین از جانش گذشت.
در روایتى از رسول خدا صلی الله علیه و آله مىخوانیم:
أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ، وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ (صلّی الله علیه و آله)، وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ.11
ترجمه:
" برترین زنان اهل بهشت چهار نفرند:
" خدیجه" دختر خویلد، و " فاطمه" دختر محمد (صلی الله علیه و آله)، و "مریم" دختر عمران، و " آسیه" دختر مزاحم همسر فرعون.
هنگامى که معجزه موسى علیه السلام را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد، و از همان لحظه به موسى ایمان آورد او پیوسته ایمان خود را مکتوم مى داشت، ولى ایمان و عشق به خدا چیزى نیست که بتوان آن را همیشه کتمان کرد.
هنگامى که فرعون از ایمان او با خبر شد بارها او را نهى کرد، و اصرار داشت که دست از دامن آئین موسى ع بردارد، و خداى او را رها کند. ولى این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد.
سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخها بسته، در زیر آفتاب سوزان قرار دهند، و سنگ عظیمى بر سینه او بیفکنند، هنگامى که آخرین لحظههاى عمر خود را مىگذارند دعایش این بود" پروردگارا! براى من خانه اى در بهشت در جوار خودت بنا کن و مرا از فرعون و اعمالش رهایى بخش و مرا از این قوم ظالم نجات ده"
خداوند نیز دعاى این زن مؤمن پاکباز فداکار را اجابت فرمود و او را در کنار بهترین زنان جهان مانند مریم قرار داد. چنان که در همین آیات در ردیف او قرار گرفته است.12
و نیز گفته اند:
چون فرعون بر آن مطلع گشت وى را گفت که از دین او برگرد برنگشت و امر کرد تا او را چهار میخ کرده در آفتاب بینداختند.
حق سبحانه ملائکه را فرمود تا بگرد وى در آمده ببالهاى خود او را سایه کردند و فرعون گفت تا سنگى بزرگ آوردند و حکم شد تا بر سینه وى نهند.
آسیه چون آن سنگ بدید و نجات از فرعون و دخول در جنت از حضرت عزت درخواست ...
حق سبحانه دعاى وى مستجاب کرده حجاب از پیش وى برداشت. پیش از آنکه سنگ بر او واقع شود خانه وى به وى نمود که از یک در سفید بود وى خوشحال گشت. بعد از آن روح وى قبض کرد و آن سنگ بر جسد بی جان آمد و عذاب فرعون نچشید.13
از سلمان روایت کرده اند که فرمود:
کانت امرأة فرعون تعذب بالشمس فإذا انصرفوا عنها أظلتها الملائکة بأجنحتها و کانت ترى بینها فی الجنة.14
او را در آفتاب شکنجه می دادند و هر گاه از عذاب او منصرف میشدند فرشتگان وى را سایبانى می کردند و او در بهشت قصرى را می دید.
پاورقی:
1. سوره مبارکه انسان، آیات 8،9،10
2. تفسیر القمی ؛ ج2 ؛ ص398
3. تفسیر جوامع الجامع
4. تفسیر نمونه، ج27، ص: 417
5. سوره تبت؛ آیات 1 الی 5
6. برگرفته از تفسیر نمونه
7. سوره مبارکه تحریم آیه 10
8. تفسیر نمونه، ج24، ص: 301
9. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص: 479
10. سوره مبارکه تحریم آیه 11
11. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج29 ؛ ص345
12. تفسیر نمونه، ج24، ص: 303
13. تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج9، ص: 346
14. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج6، ص: 246