روایتی جانگداز از عزاداری حضرت امالبنین (س) برای فرزندانش
از امام باقر علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
«کَانَتْ امالبنین أُمَّ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ الْإِخْوَةِ الْقَتْلَى تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَى نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِیءُ فِیمَنْ یَجِیءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی»[1]
امالبنین که مادر این چهار جوان (حضرت عباس علیهالسلام و عبدالله و عثمان و جعفر علیهمالسلام)[2] بود بعد از شهید شدن ایشان متوجه بقیع میشد و با جانگدازترین صدا براى آنان ناله و ندبه میکرد. مردم در اطراف او جمع مىشدند و ناله وى را میشنیدند و گریه میکردند. در میان مردمی که در آنجا جمع میشدند، مروان (ابن حکم) نیز حضور داشت که همیشه به شنیدن ندبهها و نالههای آن بانو، گریه میکرد.
نکتۀ جالب در روایت فوق این است:
نالهها و ندبههای حضرت امالبنین سلامالله علیها چنان جانگداز بود که حتی مروان بن حکم که جزو دشمنان درجهیک اهلبیت علیهمالسلام بود را نیز به گریه میانداخت.
مروان بن حکم که بعدها به خلافت رسید همان شخصی بود که در جریان دفن حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام به همراهی عایشه مانع از دفن آن حضرت در کنار قبر شریف حضرت رسول اعظم صلیالله علیه و آله شد.[3]
ازجمله دشمنیهای این شخصیت ملعون اموی مشاجره با امام حسین علیهالسلام به خاطر بیعت گرفتن برای یزید بود؛ تا جایی که هنگام امتناع امام علیهالسلام از این بیعت، پیشنهاد قتل آن حضرت را به حاکم مدینه داد.[4]