ماجرای مسلمان شدن ابوذر و خبر دادن رسول خدا (ص) از تعداد و اسامی ائمۀ بعد از خودش
شاید برخی چنین گمان کنند که «قرار بود بعد از امام حسین علیهالسلام امامت به پسر بزرگ آن حضرت یعنی حضرت علیاکبر علیهالسلام برسد، ولی علیاکبر علیهالسلام در کربلا پیش از امام حسین علیهالسلام به شهادت رسید، امامت به فرزند بعدی یعنی امام حسین علیهالسلام منتقل شد»!
درحالیکه این تصوری کاملاً باطل و اشتباه است. چراکه ائمۀ بعد از رسول خدا صلیالله علیه و آله، با تعداد و ترتیب و نامهایشان توسط رسول خدا و از جانب خداوند دقیقاً مشخص شده بود. بهعبارتدیگر از اول هم قرار بود امام سجاد بعد از امام حسین علیهماالسلام امام شوند و اصلاً از ابتدا هم قرار نبود حضرت علیاکبر علیهالسلام امام شود.
یکی از روایات که حکایت از تعیین ائمه علیهمالسلام از جانب خداوند و توسط رسول خدا صلیالله علیه و آله -حتی قبل از تولد بسیاری از ائمه علیهمالسلام- میکند، روایت جابر بن عبدالله انصاری است که نقل کرده:
«جُنْدَب بْن جُنَادَة» (یا همان ابوذر غفاری) که از یهودان خیبر بود محضر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله رسید و بعدازاینکه اسلام آورد عرض کرد: دیشب حضرت موسى بن عمران علیهالسلام را در خواب دیدم به من فرمود: ««یَا جُنْدَبُ أَسْلِمَ عَلَى یَدِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتَمْسِکْ بِالْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ» (اى جندب! به دست محمد اسلام آور، و به اوصیاى پس از او متمسک شو)؛ خداوند اسلام را روزى من فرمود و مسلمان شدم؛ اکنون از اوصیاى خود مرا آگاه فرما تا به آنان متمسک گردم؟
حضرت فرمود: «یَا جُنْدَبُ أَوْصِیَائِی مِنْ بَعْدِی بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ» (اى جندل! اوصیاى پس از من به عدد نقیبان بنىاسرائیل هستند).
جندب (ابوذر) عرض کرد: اى رسول خدا بهطوریکه ما در تورات دیدهایم آنها دوازده تن بودهاند.
حضرت فرمود: «نَعَمْ الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ» (آرى، امامان پس از من دوازده نفرند).
عرض کرد: اى رسول خدا! همگى آنها در یک زماناند؟
حضرت فرمود: «لَا وَ لَکِنَّهُمْ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ فَإِنَّکَ لَا تُدْرِکُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةً» (نه، بلکه یکى پس از دیگرى بیایند، و تو بهجز سه نفر آنان را درک نخواهى کرد).
جندب عرض کرد: یا رسولالله؛ نام آنها را برایم بگو.
حضرت فرمود:
«نَعَمْ إِنَّکَ تُدْرِکُ سَیِّدَ الْأَوْصِیَاءِ وَ وَارِثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبَا الْأَئِمَّةِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ بَعْدِی ثُمَّ ابْنَهُ الْحَسَنَ ثُمَّ الْحُسَیْنَ فَاسْتَمْسِکْ بِهِمْ مِنْ بَعْدِی وَ لَا یَغُرَّنَّکَ جَهْلُ الْجَاهِلِینَ فَإِذَا کَانَتْ وَقْتُ وِلَادَةِ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ یَقْضِی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ یَکُونُ آخِرُ زَادِکَ مِنَ الدُّنْیَا شَرْبَةً مِنْ لَبَنٍ تَشْرَبُهُ»
اوّلى آنها که تو او را درک میکنی، سیّد اوصیاء و وارث پیغمبران پس از من و پدر امامان على بن ابیطالب علیهالسلام است. سپس دو فرزندش حسن و حسین هستند که تو آنها را نیز درک خواهی کرد. پس (اى جندل) به دامان ایشان پس از من چنگ بزن و نادانى نادانان (و انکارشان آنها را) فریبت ندهد؛ و هنگامیکه زمان ولادت فرزند (حسین علیهالسلام) «على بن الحسین» سیدالعابدین فرارسد مرگ تو میرسد و آخرین توشه تو از دنیا شربت شیرى است که میآشامی.
عرض کرد: اى رسول خدا! آنها را در تورات «الیانقطة شبیر [شَبَّر] وَ شُبَیْر» دیدهام ولى نامهاى ایشان را نمیدانم؛ (اکنون بیان فرما) پس از حسین علیهالسلام چند وصىّ باشند و نامشان چیست؟
حضرت فرمود:
«تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ الْمَهْدِیُّ مِنْهُمْ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ الْحُسَیْنِ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِیٌّ وَ یُلَقَّبُ بِزینالعابدین فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ عَلِیٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ یُدْعَى بِالْبَاقِرِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ مُحَمَّدٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ جَعْفَرٌ یُدْعَى بِالصَّادِقِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ جَعْفَرٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ مُوسَى یُدْعَى بِالْکَاظِمِ ثُمَّ إِذَا انْتَهَتْ مُدَّةُ مُوسَى قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِیٌّ یُدْعَى بِالرِّضَا فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ عَلِیٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ یُدْعَى بِالزَّکِیِّ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ مُحَمَّدٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ عَلِیٌّ ابْنُهُ یُدْعَى بِالنَّقِیِّ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ عَلِیٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ابْنُهُ یُدْعَى بِالْأَمِینِ ثُمَّ یَغِیبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ»
نه تن از صلب حسین (علیهالسلام) هستند و مهدى (علیهالسلام) از آنها است؛ و همینکه دوران حسین (علیهالسلام) سپرى شود فرزندش على (علیهالسلام) به امر (امامت) پس از وى قیام میکند و او ملقّب به «زینالعابدین» است؛ و چون دوران او سپرى گردد فرزندش محمد (علیهالسلام) که او را «باقر» میخوانند به امر (امامت) پس از وى قیام میکند؛ و چون زمان او به پایان رسد فرزندش جعفر (علیهالسلام) که به «صادق» خوانده شود به امر (امامت) قیام میکند؛ و چون زمان جعفر به آخر رسد فرزندش موسى (علیهالسلام) که «کاظم» خوانده شود، به امر (امامت) پس از وى قیام کند؛ سپس هنگامیکه روزگار موسى (علیهالسلام) سپرى گردد، فرزندش على (علیهالسلام) که «رضا» خوانده شود، به امر (دین) قیام میکند؛ و چون دوران على (علیهالسلام) سپرى شود فرزندش محمد (علیهالسلام) که «زکى» نامیده شود به آن امر قیام کند؛ و چون زمان محمد (علیهالسلام) منقضى گردد فرزندش على (علیهالسلام) که «نقى» خوانده شود به این امر (امامت) قیام کند؛ و چون دوران على (علیهالسلام) بگذرد فرزندش حسن (علیهالسلام) که او را «امین» میخوانند به این امر قیام میکند؛ سپس امامشان ازنظر آنها پنهان گردد.
عرض کرد: آنکه پنهان شود حسن (علیهالسلام) است؟
فرمود: «لَا وَ لَکِنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ» (نه، پسر اوست).
عرض کرد: اى رسول خدا! نامش چیست؟
فرمود: «لَا یُسَمَّى حَتَّى یُظْهِرَهُ اللَّهُ» (نامش برده نشود تا آنگاهکه ظاهر شود).
جندل عرض کرد: اى رسول خدا! ذکر ایشان را در تورات دیدهایم و موسى بن عمران (علیهالسلام) به تو و اوصیاء بعد از تو که از ذریّهات هستند ما را مژده داده است.
پس حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله این آیه را تلاوت نمود که:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»[1]
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام دادهاند وعده فرموده که آنها را جانشین خود در زمین قرار دهد، چنانکه جانشین گردانید آنان که پیش از ایشان بودند؛ و هرآینه فرمانروا گرداند براى ایشان دینشان را که آن دین را برای آنها پسندید است؛ و هرآینه پس از ترسشان به ایشان آسایش دهد.
جندل عرض کرد: ترسشان چیست؟
حضرت فرمود:
«یَا جُنْدَبُ فِی زَمَنِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ سُلْطَانٌ یَعْتَرِیهِ وَ یُؤْذِیهِ فَإِذَا عَجَّلَ اللَّهُ خُرُوجَ قَائِمِنَا یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»
اى جندل! در زمان هر یک از آنان شیطانى (و سلطان ظالمى) است که متعرض آنان گردد و ایشان را آزار دهد، پس هنگامیکه خداوند در خروج قائم ما تعجیل فرماید (و خروج کند) زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.
سپس فرمود:
«طُوبَى لِلصَّابِرِینَ فِی غَیْبَتِهِ طُوبَى لِلْمُتَّقِینَ عَلَى مَحَجَّتِهِمْ أُولَئِکَ وَصَفَهُمْ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ قَالَ "الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ"[2] وَ قَالَ "أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"[3]»
خوشا به حال کسانى که بر دوستى ایشان استوار باشند؛ آنان کسانى هستند که خداوند در قرآن وصفشان فرموده (در آنجا) که فرماید «کسانى که ایمان به غیب آوردند»؛ و (در جاى دیگر) فرموده: «ایشاناند حزب خدا و آگاه باشید که حزب خداوند رستگاراناند.[4]
[1] سوره نور، آیه 55
[2] سوره بقره، آیه 4
[3] سوره مجادله، آیه 22
[4] کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص 57 الی 60؛ الإنصاف فی النص على الأئمة الإثنی عشر علیهمالسلام، ترجمه رسولى محلاتى، ص 433 الی 436