یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

گاهی مطلبی تأثیرگذار می‌خوانم؛ سخنانی حکیمانه می‌شنوم؛ با نکاتی جالب مواجه می‌شوم.
اینجاست که حیفم می‌آید این مطالب را از دست دهم؛ نمی‌خواهم فراموششان کنم؛ و البته دوست دارم دیگران نیز از این مطالب بهره‌مند شود؛
مخصوصاً اگر این مطالب، کلام‌الله باشند که به عبارت خود قرآن «أحسن الحدیث» است؛
و یا فرمایشات معصومین علیهم‌السلام باشند که خودشان دربارۀ آن فرموده‌اند: «حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند».
این وبلاگ وسیله‌ای است برای این هدف تا چنین مطالبی ثبت‌ و منتشر شوند.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها


از امام باقر علیه‌السلام روایت‌شده که ‏فرمودند:

زمانی که هنگام رحلت امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرارسید گریستند.

به آن حضرت عرض شد: یا بن رسول‌الله، گریه می‌کنید درحالی‌که شما دارای چنین مقامى در نزد رسول خدا صلی‌الله علیه وآله هستید؟! و باوجود آنچه آن حضرت درباره شما فرموده‌اند؛ و بااینکه بیست بار پیاده به مکه رفته‌اید؛ و سه بار هر چه داشتید حتی کفش‌هایتان را درراه خدا دونیم کرده‌اید (بااین‌وجود گریه می‌کنید)؟!

حضرت جواب دادند:

إِنَّمَا أَبْکِی لِخَصْلَتَیْنِ لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ‏ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ.1

من از دو خصلت مى ‏گریم:

از هراس موقف روز قیامت (یا امور عالم پس از مرگ)؛2 و از جدائى دوستان.

 

نکته اولی که از این روایت زیبا استفاده می‌شود، مقام رفیع، تعبد و زهد امام حسن مجتبی علیه‌السلام است.

همچنان که در این روایت به این مسئله اعتراف شده است به اینکه:

- رسول خدا صلی‌الله علیه وآله نسبت به ایشان عنایت خاصی داشتند، همچنان که از بیانات آن حضرت در مورد ایشان این مطلب استفاده می‌شود.

- امام حسن علیه‌السلام بیست بار با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتند که با امکانات و سختی‌های آن زمان کار آسانی نبود.

 آن حضرت در طول عمر مبارکشان سه بار تمام اموال خود حتی کفش‌هایشان را دونیم کرده و درراه خدا به نیازمندان دادند که این نشانه زهد والای ایشان بود.

  

نکته دیگر در مورد سبب گریه کردن آن بزرگوار در لحظات آخر عمر شریفشان است.

اولین چیزی که امام حسن مجتبی علیه‌السلام باوجود داشتن آن مقام رفیع در لحظات آخر عمر به خاطر آن گریه می‌کردند، اتفاقاتی بود که در روز قیامت بر سر انسان می‌آید. یا منازلی است که انسان قرار است بعد از مرگ آن‌ها را سپری کند.

هراس این مواقف آن‌قدر سخت و زیاد است که روایت‌شده که:

لَوْ أَنَّ لِی مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً لَافْتَدَیْتُ‏ بِهِ‏ مِنْ‏ هَوْلِ‏ الْمُطَّلَعِ‏.3

اگر آنچه در زمین است از برای من بود، هرآینه آن‌ها را به خاطر ایمن ماندن از هراس مواقف قیامت (یا مواقف پس از مرگ) فدا می‌کنم.

البته اشکال نشود که گریه کردن امام معصوم به خاطر عالم آخرت با شأن ایشان سازگار نیست! زیرا خشوع انسان‌های مقرب درگاه الهی از همه بیشتر است. همچنان که در قرآن کریم می‌خوانیم:

"إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ".5

خشیت حضرات معصومین علیهم‌السلام از خدای متعال باعث می‌شد که گریه کنند باوجوداینکه می‌دانند جزء رستگاران و عاقبت بخیران خواهند بود.

هرچند درباره علت گریه امام احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این‌که امام علیه‌السلام می‌خواستند با گریه کردنشان دیگران را از سخت بودن مواقف عالم آخرت باخبر کنند تا مراقب افکار و کردارشان گردند. هرچند در این حال هم امام به خاطر خشوعی که نسبت به خداوند داشتند از احوال عالم آخرت گریان بودند.6

علاوه بر این کلمه "المُطَّلَعِ" در روایت را به کسر لام بخوانیم. در این صورت مراد "لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ" از خشیت از خداوند خواهد بود.

 

مسئله‌ی دیگری که باعث گریه امام حسن علیه‌السلام شده بود، جدایی از دوستان بود. چراکه محزون شدن از فراق دوستان از لوازم بشریت است و ازآنجاکه محبت و شفقت امام نسبت به امتشان از همه بیشتر است ،این مسئله باعث دل‌شکستگی و گریه ایشان شده بود.

علاوه بر اینکه امام علیه‌السلام از مصائب و بلایایی که بعد از شهادتشان بر اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌شود مطلع بودند و شاید یکی دلایل حُزن امام نسبت به اطرافیانشان این مسئله بود.

همچنان که در روایتی از امام زین‌العابدین علیه‌السلام آمده است:

یک روز امام حسین علیه‌السلام به محضر حضرت حسن علیه‌السلام وارد شد و چون چشمش به او افتاد گریست.

امام مجتبی علیه‌السلام به برادرشان فرمودند: چه چیز باعث گریه تو شده است اى ابا عبد اللَّه؟!

امام حسین علیه‌السلام گفتند: براى آنچه با تو می‌کنند گریه می‌کنم.

امام حسن علیه‌السلام فرمود:

إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ‏ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ ص وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیِّکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَارِ.7

آنچه بر سر من می‌آید، زهری است که به کامم می‌ریزند و به سبب آن کشته می‌شوم. ولى اى ابا عبد اللَّه روزى چون روز تو نیست. سى هزار مردى که مدعی‌اند از امت جد ما محمد (صلی‌الله علیه وآله) هستند و خود را بدین اسلام می‌بندند، براى کشتن تو و ریختن خونت و هتک حرمتت و اسیر کردن ذریه و زنانت و غارت متاعت گرد هم می‌آیند . در اینجا است که به بنی‌امیه لعنت فرود آید و آسمان خاکستر و خون بارد و همه‌چیز بر تو بگریند حتی وحشیان بیابان و ماهیان دریا.



پاورقی:

1. الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص461

2. شرح الکافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی) ؛ ج‏7 ؛ ص221

3. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏84 ؛ ص193

4. برگرفته از مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ؛ ج‏5 ؛ ص353

5. سوره فاطر ؛ آیه 28

6. برگرفته از مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ؛ ج‏5 ؛ ص353

7. الأمالی ؛ مرحوم شیخ صدوق ؛ ص 116

نظرات  (۱)

الهی العفو العفو العفو

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.