یادداشت‌های یک طلبه

یادداشت‌های یک طلبه

امام رضا علیه‌السلام: «رحمت خدا بر آن بنده‏‌اى که امر ما را زنده گرداند (به این صورت که) تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پیروى می‌کردند». (عیون أخبار الرضا علیه‌‏السلام، ج1، ص307)

طبقه بندی موضوعی
پیوندها


ماه ربیع الاول ماهی است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در این ماه از مکه به مدینه هجرت کردند.

در روایت است که وقتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به مدینه وارد شدند، مردم مدینه در استقبال آن حضرت این شعر را می‌خواندند:

«طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَیْنَا مِنْ ثَنِیَّاتِ الْوَدَاعِ *** وَجَبَ الشُّکْرُ عَلَیْنَا مَا دَعَا لِلَّهِ دَاع»[1]

ماه از «ثنیة الوداع»[2] طلوع کرد؛ تا روزى که روى زمین یک نفر خدا را مى ‏خواند و عبادت مى ‏کند، شکر این نعمت بر ما لازم است.

 

ماجرای استقبال مردم مدینه از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و اشتیاق آنان از میزبانی آن حضرت چنین بازگو شده است:

قبیله بنى عمرو بن عوف اصرار کردند که در «قبا» اقامت گزینند و عرض کردند ما افراد کوشا و با استقامت و مدافعى هستیم، ولى رسول گرامى نپذیرفت. قبیله‏هاى «اوس» و «خزرج» از مهاجرت رسول خدا آگاه شدند؛ لباس و سلاح بر تن کردند و به استقبال او شتافتند. دور ناقه وى را احاطه کرده، در مسیر راه رؤساى طوایف زمام ناقه را گرفته هر کدام اصرار مى‏ورزیدند که در منطقه آنان وارد شود، ولى پیامبر به همه مى‏فرمود: از پیش روى مرکب جلوگیرى نکنید؛ او در هرکجا زانو بزند، من همان جا پیاده خواهم شد. ناقه پیامبر در سرزمین وسیعى که متعلق به دو طفل یتیم به نام‏هاى سهل و سهیل بود و تحت حمایت و سرپرستى «اسعد بن زراره» به سر مى‏بردند و آن سرزمین مرکز خشک کردن خرما و زراعت بود، زانو زد. خانه «ابو ایوب» در نزدیکى این زمین بود. مادر وى از فرصت استفاده کرده اثاثیه پیامبر را به خانه خود برد. نزاع و الحاح براى بردن پیامبر آغاز گردید. پیامبر گرامى نزاع آنان را قطع کرد و فرمود: «این الرحل؛ لوازم سفر من کجاست؟» عرض کردند: مادر ابو ایوب برد. فرمود: «المرء مع رحله؛ مرد آنجا مى‏رود که اثاث سفر او در آنجا است و اسعد بن زراره، ناقه پیامبر را به منزل خود برد.[3]



[1] إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة) ؛ ص 65

[2] «ثَنِیَّةُ الوَداعِ» مکانی در مدینه است که از آنجا مسافرانی که به مکه میرفتند را بدرقه میکردند (تاج العروس من جواهر القاموس ؛ ج‏11 ؛ ص500)

[3] فروغ ابدیت، جعفر سبحانى، ص 437

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.